محمد رضا (آريو جون)محمد رضا (آريو جون)، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

نی نی مامانش

سفرنامه نوروزی الی و علی

  اولا بگم که این اولین مسافرت منو شوشو بود یعنی ماه عسل بود دیگه بعد ١ سال نیم ما تونستیم بریم بسوره پدر بی پولی   من علیرضا پنجشنبه ساعت 11 12 شب تصمیم گرفتیم بریم مسافرت و چون تا دیر وقت فیلم نگا میکردیم روز بعد خواب موندیم و ساعت 11 تازه بیدار شدیم کلی بدو بدووسیله جمع کردیم اینا شد ساعت 2:30 رفتیم خونه مامانی من (مادربزرگم) کلید و بهش دادیم راه افتادیم ساعت 3 بعد از ظهر علی رضا خیلی با سرعت میرفت  ما جی پی اس هم داشتیم  اونم کوتاه ترین مسیرهارو نشونمون میداد که خیلی هم خطرناک بود یکی اش گردنه خوش ییلاق بود که دداشتیم سکته میکردیم چون برف و مه بود و رو کوه مونده بودیم ماشینا کیپ تو کیپ مونده بودن ...
23 فروردين 1391

وای وای

دوستای خوب مهربونم   سعی کردم جواب نظراتون رو بدم تقریبا همه رو دادم خوب خدارو شکر دیگه هیچ وقت اینقدر طولانی غیبت نمیکنم چون سخته سعی میکنم زود زود جواب بدم دوستون دارم مرسی مرسی مررسیییییییییییییییی هزار هزار بار ممنون یه عالم بوس یه قول ندا تو چرا که نه از اون قلب خوشگله اومم ماچ    ...
22 فروردين 1391

جواب سوال

دو رقم آخر سال تولدتان را با سن خودتان جمع کنید میشود: نود!!! و این برای همه است و اتفاقی است که هر 823 سال تکرار میشود!  خوب منظور من از این پست ببنید من متولد سال 1367 هستم  خوب سال 68 من 1 سالمه 1+68=69 نشد که همون سال    خوب سال 90 که من 23 سالمه حالا 67+23=90   اون سال حاصل جمع با سال خودش یکی میشه   سال 91 24+67=91   سال 92 25+67 از این سال به بعد تکرار میشه
20 فروردين 1391

آخرین پست 90

  وای خدا دیگه نمیخوام گریه کنم خودمم تو آینه نگا نمیکنم وای خدا داره دیگه عید میشه هنوز کلی کار رو سرم ریخته ... وای هنوز سبزی پلو با ماهی درست نکردم با شوهری بخورم آخه اونم اخر سالی اعصاب مصاب نداره... حق داره یه حساب کردیم دیدیدم این ماه ٤ میلیون خرج کردیم بعد میخواد اعصاب براش بمونه هنوز میوه هم نخریدیم هنوز شکلات هم مونده وای هنوز جالباسی مونده جقدر کار دارم وای مامان بابام فردا میرن مسافرت باید بریم خدا حافظی دلم براشون یه ذره میشه وای دق میکنم از دور شون بهم ١٠٠ تومن عیدی دادن وای خدا ازت خواهش میکنم یه کاری کن یه اراده فولادی بهم بده اول از همه غیبت خانواده شوهر نکنم دوما نماز...
20 فروردين 1391

اومدم ولی میرم حالا باز میام هر وقت بیام دانشگاه جواب میدم بوسسسس

سلاممممممممممممممممممممممم قربونتون برم من فداتون بشم من عیدتون مبارکک ایشالا ایشالا که سال خوبی داشته باشید وای وای از کجا بگم کلی خبر و مبر و اینا ولی خوب الان کافی نت دانشگاه اومدم مسافرتم حالی و هولی بود رفتم متل قو پاتوق دختر پسرا خصوصا شب ها وای وای وای چه حالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی داد به عشق دوستام  نظرای گست قبلی رو تایید نمیکنم تا بیام دونه دونه سر وقت جواب بدم دوستون دارممممممممم اول از همه نسترن خانوم رسیدن به خیر جیگر طلا واسه مهربونی هات مرسی گلم حل شد ادب شد ولی خوب باز خورد داشت دیگه وای نی نی محمد رضا هم که دیگه وقتشه ای جون جون  همش 1 ماه مونده ای جانننننننننننن دکمه جونممم که...
20 فروردين 1391

اولین پست 1391

                        عیدتون مباککککککککککککککککککککککککککککککککک سال خوبی داشته باشین وای وای عید شددددددددددد                                              ...
20 فروردين 1391

های و باای

سلام دوست جونا روز اول عید علیرضا رو بیدار کردم نشستم پای سفره هفت سین همو بقل کردیم و بوس باز خوابیدیدم به مامانم هم زنگ زدم تبریک گفتم تو راه تهران بودن بعد رفتیم خونه مامان علیرضا عید دیدنی بهمون عیدی ندادن بعد رفتیم خونه مامانی من بعد مدت ها دختر دایی کوچوکمو دیدم الان شاید 5 سال باشه ندیده باشمش به خاطر طلاق دایی ام بعد علی سرما خورده بود براش سوپ درست کردم قرار شد روز 2 عید شام خاله علی و مامانش بیان خونمون شبش رفتیم خونه اون یکی خاله دیگش بعد کلی با دختر خاله های علی من صمیمی هستم مثه خواهریم حرف زدیم و خندیدم و غیبت کردیم بعد فرداش یعنی 2 عید بدوووو بدووو میکردم تا اینکه شام براشون سوپ ..سبزی پلو با ماهی..مرغ ...
4 فروردين 1391

عکس های سفره هفت سین من

الان خیلی اعصابم خورده با ا ین موهای آبی       اینم عکس کیف و کفشم مانتو هامو روسری مو ٢ جفت کفش دیگمو بعد میزارم فعلا حسش نیست دم دست نبود   ...
29 اسفند 1390