4 اسفند و 5 اسفند
دیشب با دوستای بابا رفتیم بیرون خیلی خوش گذشت شامم رفتیم پیتزا روبانی یه عالمه پیتزا خوردیم وای چه حالی داد بعدش خاله رکسانا گفت میخواد اسم نی نی هاشو بزاره رادمهر و رادمان چه باحال میشه رادین رادمان رادمهر خیلی اسم های قشنگی هستن بعد اومدیم خونه خاله سرور دیشب تنها بود و یکم میترسید با هم کلی حرف زدیم و در دل کردیم امیدوارم دیگه نترسیده باشه بابات باهم قهر کرده بود چون جلو دوستاش ضایعش کردم آخه به خاله سارا حسودیم میشه چون عمو وجید خیلی بهش توجه میکنه به خاله رکسانا هم همین طور آخه خدا به اون دوتا نی نی دیگه داده در حال که اون رادین هم رو داره اما من همون یکدونشم ندارم من جدیدا خیلی حسود شدم ...
نویسنده :
نایسل
12:47