محمد رضا (آريو جون)محمد رضا (آريو جون)، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

نی نی مامانش

عشق کوچولوم رفت دیگه ندارمش

1390/12/1 12:53
نویسنده : نایسل
978 بازدید
اشتراک گذاری

سلام  نی نی   نازم سقط شد       دیگه نیست              رفت              خیلی زود رفت حالا میفهمم آجی نسترن چی میگفت  :-----درد نزدن قلبش از دردایی که داری بدتره-----

کاش حداقل یه بار صدای قلبشو میشنیدم       آخه آرزوم بود     رفتم گفتن نیست تا خونه تنها با چه حالی اومدم          واسه مامانم غصه نخوره       فکر نکنه ناراحتم      خندیدم گفتم  خواست خدا بود         زود بود واسم          آخه اون بیشتر واسه من ناراحت میشه  اما ته قلبم یه غمی سنگینی میکرد اومدم خونه      علیرضا تا ٢ صبح نیومد با دوستاش در حال ساخت فیلم بود هی همه بهم زنگ زدن  حال عشقمو خودمو پرسیدن      و من خودمو سور گرفتم و خیلی عادی با قضیه برخورد کردم گفتم آره زوذ بود من آمادگی نداشتم و غیره وااسم خودم هزار تا دلیل میارماما وقتی دلم بهم میگه واقعا ؟ وقتی به خودم به بچم فکر مییکنم میبینم

هیچ کودوم کافی نیست دردش اذیتم میکنه هی میخوام خودمو قانع کنم اما نمیشه با این که کوچولو بود اما آدم خیلی بهش وابسته است اونم من که عاشق بچه هام اونم من که همیشه تصورششششش میکردم ---- آرزوم بود مادر شدن وقتی تموم شد تلفنا دلداری همه  تو خونه داد زدم گریه کردم  تنها بودن  خیلی سخت بود دلم میخواست علیرضا پیشم می بوددلم میخواد وبشو پاک کنم دیگه واسه کی بنویسم من که ندارمش

اعصابم خورد میشه سن جنین رو اون بالا میبینم       دیگه با کی حرف بزنم؟نیدونم صلاح خدا بود منم راضی ام واقعا میدونم صلاح نبوده ناشکری نمیکنم اما دلم میخواد بدونم چرا؟

چرا لیاقت مادر شدن رو بهم نداد

*********

حالا حالاها بچه نمیخوام چون میخوام با این قضیه کنار بیام بعد نمیخوام برای فراموش کردن با یه بچه دیگه این کارو کنم حتما یه اشکالی داشتم که خدا صلاح ندوسته باید بفهمم و رفع کنم شاید باید ایمان مو بیشتر کنم میگن خدا به کسی که بیشتر دوش داره بیشتر درد میده تا باهش حرف بزنه شاید اینجوری شده من با خدا رابطمو بهتر کنم

********

نی نی عزیزم عشق مامان تو نقطه عطف زندگی من شدی خیلی چیزا رو بهم فهموندی و یادم انداختی منم همه تلاشمو میکنم تا تغییر کنم بابات  نصفه شب اومد خیلی تو بغلش گریه کردم اونم گریش گرفت گفت عب نداره صلاح بود واقعا برای داشتنت زود بود   هنوز اگه می اومدی نمیتونستیم برات یه محیط امن ایجاد کنیم نمیتونستیم    خوب بزرگت کنیم نه از لحاظ روی نه مادی اگه نی نی خاله راحیل  و  نی نی قولو های خاله رکسانا دنیا بیان من بببینمشون خیلی غصه میخورم   چون تورو یادم میاره عزیز دل مادر خواهرم میگه حضرت فاطمه شمارو بزرگ میکنه اگر دختر باشین

 اگر پسر حضرت زکریا بزرگت میکنه اونا از من مطئنا خیلی خیلی خیلی بهترن من تورو به اونا میسپرم میدونم تو میفهمیدی مطمئنم دوست دارم خیلی هیچ وقتم یادم نمیره چون تو یه عشق کوچولو واسم بودی نی نی دوستتتت دارم اصلاباورم نمیشه کاش همش یه خواب باشه کاش یکی منو از این خواب وحشتناک بیدار کنه   خیلی سخته

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

نرگسی
1 اسفند 90 0:05
دکمه
1 اسفند 90 8:23
چرا آخه؟ چی شد؟
این بلا پنج ماه پیش سر منم اومد....
یه نی نی که سه روز فقط توی دلم بود. زودی رفت و من یک ماه تمام خونریزی شدید داشتم. اما یه دفعه بعدش بعد از یک ماه خدا دکمه رو گذاشت توی دلم... غافلگیرم کرد.
واسه خیلیا شنیدم پیش میاد.
واسه منم پیش اومده.
خیلی ناراحت کننده است. خیلی.
امیدوارم خدا کمکت کنه و زود خوب بشی و خدا یه نی نی گولوی خوشگل و سالم خودش هر وقت صلاح دونست بهت بده.



قربون اون دکمت بشم مراقبش باشیااااا
خیلی از موبایل استفاده نکن دیروز دکترم میگفت امواجش اثر میزاره شب بالا سرت نزار
الهام
1 اسفند 90 11:17
نمیدونم چی باید بگم بغض کردم وقتی نوشتت خوندم ولی مطمئن باش صلاح خدا بوده.دلم خیلی گرفت عزیزم.متاسفانه سقط جنین زیاد شده یه دلیل مهمشم پارازیتایی که روی ماهواره ها میندازن دکترام تایید میکنن و میگن بیشتر روی جنین پسر تاثیر میذاره.خیلی بده که اینجوریه ایشالا با توکل به خدا به همین زودیا خدا یه نی نی سالم و ناز تو دلت بذاره نوکل کن به خدا عزیزم


نمیدونم گلم اما یه حسی
ی بهم میگفت پسره من همش به اسم آریو صداش میکردم
ایشالا
ماماي پرهام
1 اسفند 90 11:23
سلام روز بخير از اينكه به وب ني ني ما سر زدين ممنون انشاء الله اين روزها مي‌‌گذره و زود صاحب يه ني ني خوشگل ميشي ناراحت نباشين روح اون كوچولو هنوز منتظر تا يه جسم خوشگل داشته باشه و بره تو جسم خودش . آدمها كه بدنيا ميان از اول مشخص شده كي بايد بيان كي بايد برن موقع همه چي دقيق مشخص شده صددرصد مطمئن باشين اوني كه قراره ني ني تون بشه هستش و منتظره تا خوشگلترين جسمش آماده بشه . انشاء الله بزودي زود ني ني تون بهتون ملحق ميشه فكر نكنين نيستش ، اون آماده اس تا موقعي كه خدا بخواد بيادبره تو جاش قرار بگيره آره يادتون نره اون هستش بايد منتظرش بمونين وبتون رو هم ادامه بدين چون اگه پاكش كنين ناراحت ميشه تازه اون ني ني كه هيچ ني ني هاي ديگه اي هم اگه از ازل قرار بر بودنشون باشه بهتون ملحق ميشن اين خواست خداست چه وقتي و چه تعدادي و به چه شكلي به جمع خانواده شما ملحق بشن به اميد روزهاي خوش با ني ني هاي خوشگلتون




آره میدونم همین فقط آرومم میکنه صلاح خدا
مرسی مهربونم
مامان آینده ( آرزو)
1 اسفند 90 11:51
سلام .... وااااااااااااااااای عزیزم خیلی ناراحت شدم و اولش رو که خوندم باور نکردم تا وقتی که تا تهش خوندم واقعا متاسفم ... حتما صلاح نبوده و خدا ایشاا... یه نی نی دیگه بهتون میده اصلا غصه نخور کارای خدا بی حکمت نیست .... خیالت راحت اون بالا جاش خوبه خوبه


میدونم خواست خدا بوده فدات شم


دکمه
1 اسفند 90 14:01
بایو به توصیه ات عمل کنم. متاسفانه از موبایل زیاد استفاده میکنم. مرسی که گفتی عزیزم. توکل کن به خدا. حتما بهت آرامش میده. اینطوری قوی تر میشی واسه نی نی ای که قراره بزودی انشاالله بیادش
مامان پارسا قند عسل
1 اسفند 90 15:03
عزیز دلم نازم.قربون اشکات بشم .گریه نکن.غصه نخور.شاید نی نی کوچولوت اگه دنیا میومد یه چیزش میشد. اونوقت تو غصه ات بیشتر از اینی بود که الان داری میخوری.دل کوچولوت رو بیشتر از این غصه دار نکن و خودتو عذاب نداه.خدا با توست و این خواست خدا بود که اون نیاد شاید به خاطر خود نی نیت این تصمیم رو گرفت.عزیزم خودتو با این حرفا بیشتر از این عذاب نده
مامان مریم
1 اسفند 90 15:21
سلام تازه داشتم مشتری وبت می شدم .خیلی از روحیت خوشم اومد عزیزم بااینکه خیلی سخت است ولی نتیجه قشنگی گرفتی اکثرا ما ادما تو این لحظه ها از خدا ناامید میشیم ولی تو با سپردن نیومدت به اولیای خوب خدا یه درس قشنگ به وبلاگ خونهات دادی پس با همه دلتنگی هات باز هم صبور باش
مامان آینده
1 اسفند 90 22:04
سلام خانومی..واقعا متاسفم...ولی شک نکن که حتما حکمتی توش بده...
مامان دخملی
1 اسفند 90 22:06
سلام عزیز دلم وقتی نوشتتو خوندم دلم یه دفعه خالی شد غصه نخور این حرفا رو نزن ان شاالله دوباره خدا بهت نی نی میده . من دوست دارم ندیده و نشناخته مواظب خودت باش
مامان اميررضا
1 اسفند 90 23:20
سلام عزيزم.براتون متاسف شدم.من وقتي حامله نميشدم نيني هاي فاميل رو ميديم اذيت ميشدم و خودم رو ازشون دور ميكردم ولي خدا بهم يه نيني ناز داده . ان شاا... نيني ناز ديگه اي خدا بهتون ميده. راستي هرانكه دندان دهد نان دهد به ماهم سر بزن
ترانه
1 اسفند 90 23:24
الناز جونم غصه نخور من نمیدونم چی بگم فقط میدونم تو خیلی حساسی و میشناسمت میتونم تصور کنم چه حالی داری میدونم اون دل مهربونت چقدر شکسته الان خیلی درد داری؟ بمیرم برات بهم زنگ بزن بحرفیم شاید آروم شدی غصه نخور
Mumy
1 اسفند 90 23:31
سلام عزیزم با خوندن مطلبت گریه کردم عزیزم کامل درکت میکنم متاسفم
مامانی درسا
1 اسفند 90 23:57
سلام عزیزم . نمیخوام شعار بدم . یا کلیشه باهات صبحت کنم . نه هم گریه کن . هم زار بزن . و هم از نبودنش غمگین باش . اما بدون که حتما" حکمتی بوده . قبل تر ها زمانی که درسامو نداشتم . خیلی به این موضوع فکر میکردم . که چرا بقیه به راحتی نی نی دار میشن و من نه ... تا اینکه یه روز یکی از دوستان منو با خودش به جایی برد . که دنیام رو عوض کرد. به بیمارستان مخصوص بیماران قلبی که بخش کودکش بقدری دردناک بود . که بیشتر از چند دقیقه نتونستم طاقت بیارم . اومدم بیرون و از خدا خواستم هر وقت نوبتم شد . هر وقت صلاح دونست . هر وقت لطفت شامل حالم شد بهم بده اما یه بچه سالم . خدا رو شکر الان دارمش . حالا عزیزم به این فکر کن . که داشتیش اما ناقص . اون موقع هر روز این حالو داشتی . پس بدون خدا بهترین تقدیر رو برای بندگانش میخواد. یکی از بندگان خوب خدا شما یید. وبشو پاک نکن . فرار نکن . بپذیر . خدا کمکت میکنه . دوست دارم .دوست من
مهسا مامان مرسانا
2 اسفند 90 1:10
سلام خانومی.......خیلی متاثر شدم عزیزم منم این دوران رو گدروندم.....خیلی سخته......منم با مامانی درسا موافقم....بذار خدا هر موقع خودش صلاح دونست یه نی نی ناز بهت بده......منم همیشه غصه میخوردم چرا من بچه نداشته باشم.....خیلی زجر کشیدم.....تا اینکه سپردم به اوستا کریم.....الان هم مرسانای گلم رو دارم.....خدا بزرگه.....خودت رو تقویت کن.....
مامان مهربون فاطمه
2 اسفند 90 1:57
سلام عزیزم.من هم یه مدت پیش برای بار دوم باردار شدم.واقعا می خواستمش ووقتی بعد از 4 ماه آزمایشم مثبت شد از خوشحالی نمیدونستم چی کنم.براش لباس خریدم.اعمال معنوی انجام میدادم.و عاشقانه دوستش داشتم.اما ناگهان توی هفته ی شش به هفت یک دفعه خونریزی شدیدی کردم .دردی کشیدم که فقط خدا از ان اگاهه.بدتر از این دردها من عاشق نی نی ضربه ی شدید روحی خوردم. خون گریه می کردم ولی لا به لای اشکام خدارو بر حکمتش شکر می کردم و می گفتم خدایا این گریه های من رو به حساب ناشکری من نگذار.از خدا ممنونم که من رو شامل آزمایش خودش کرد.و می دونم چون دلم شکست و با دل شکسته دعا کردم جای این نی نی از دست رفته یه نی نیه دیگه که بهترین خواهد بود و ان شاالله سالم و صالح بهم میده.هنوز هم اشک میریزم و گریه میکنم.اما توکل به خدای مهربونم.ازش می خوام بزودی دلمو شاد کنه و یه نی نی سلام و صالح به من بده.و مهربون فاطمه ی من صاحب یه داداشی یا خواهر گل بشه.از خدا می خوام بزودیه زود دلت و شاد کنه .چون اون توی دل شکسته جا داره.
مامان حنا
2 اسفند 90 4:55
ای وای نایسل جونم الان اومدم متوجه شدم بمیرم برات به خدا از ته دل گریه کردم برات الان هم دارم می نویسم به زور دارم دکمه های کیبوردو پیدا میکنم تا حسو حالم رو برات بیان کنم وبتونم دلداریت بدم خدا خودش داده عزیزم پس بدون مشیتش این بوده باور کن قسمتش به این دنیا نبوده شما جوونید ایشالله نی نیه بعدیتون توکلت به خدای مهربون باشه دوباره ایشالله میای می نویسی باردار شدی مگه تو چن سالته انقده صاحب بچه بشین دوستت دارم گلم تورو خدا غصه نخوری بالاخره اتفاقه امیدت به خدای بزرگو مهربون باشه
مامان آرشیدا قند عسل
2 اسفند 90 9:47
نایسل جون واقعاً ناراحت شدم بغض کردم امیدوار بودم نی نیت سالم باشه ولی اشکال نداره خدا بزرگه انشاالله هر وقت صلاح بود خدا یه نی نی سالم و خوشگل بذاره توی دلتون و دلتون رو شاد کنه هر چند خیلی سخته و حتی تصورش هم مشکله ولی خودتو ناراحت نکن و امیدوار باش
مامان بهی
2 اسفند 90 13:37
الهههیییییییییی خیلی ناراحت شدم نمی دونم چی بگم که کوچولو آروم شی درسته چنین تجربه ای ندارم ولی خیلی سخته فقط مراقب خودت باش ائنی که اون بالاس بیشتر از همه هواتو داره مطمئن باش و شک نکن
مامان آرشیدا کوچولو
3 اسفند 90 15:41
چییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ننننننننننننننننننننننننننننننننهههههههههههههههه
maryam
9 اسفند 90 18:44
salam inghadr in jomlehaee ke neveshty ba in ahangy ke roye we gozashty ghamgine ke ashk to cheshmam jam shode .manam chand vaght pish ninimo az dast dadam kheily narahat shodam valy kheily khodamo kontorol kardam.be khater dokhtaramo hamsaram .inghad say kardam arom basham ke toye khab gerye mikardam.be khoda tavakol kon man ba hamin tavakol alan kheily aramesh daram.khoda midone va maslahaty midone ke nemizare in bacheha be in donya nayan.niniye man 4 mahe bod toye dastam gozashtamesh va ba cheshmaye khodam didamesh.in ke sakhtare.be web mano dokhtaramam sar bezanid
مامان آوین
10 اسفند 90 16:30
نایسل عزیزم. خیلی ناراحت شدم از خوندن این مطلبت. میدونم اگه همه ما هم بگیم صلاح خدا بوده باز هم نمی تونیم اون دردی که تو تحمل می کنی رو احساس کنیم. دوست خوبم تنها می تونم برات آرزو کنم که خدا به زودی یه عشق جدید تو دامنت بذاره. غصه گذشتن ها رو نخور به آینده نزدیکی فکر کن که یه نی نی خوشگل تو رو با اسم مامان صدا می کنه
زيبا جون
25 مهر 91 0:27
جاااااااانننننننننننننن؟؟؟؟باور كن اين خبر براي من خيلي ناراحت كننده بوداجازه بده براش گريه كنم


بی خیال گلم تموم شد
مامان متین جون
11 دی 92 16:44
سلام من همه پستات رو نخوندم ببخش منوایشالا هرپی صلاحته همون بشه دوست خوبم