روز حسرت
خیلی دیره وقت فکر کردن ندارم...
نمیدونم چرا باز یادم میارم...
دوست دارم فکر نکنم اما نمیشه ............
این آهنگگگگ رو خیلی خیلی دوست دارم منو یاد همسری و اولین روزای عقدمون و روزایی که عشق جان تو دلم بود میندازه که میرفتیم بیرون چقدر خوش میگذشت و من دستمو رو شکمم نیزاشتم و تو دلم با نی نی جرف میزدم خییییلی چه روزای خوبی بود غیر مدت آخر همه روزاش خوب بود و قشنگ چه روزای شیرینی بود
عشق جان پریشب خیلی درد کشیدم خیلی ..نصفه شب یک کف دست لخته خون....
اون تو بودی خیلی سخت بود دکمه توالت رو زدم و تو توی آبا پیچ خوردی پیچ خوردی و رفتی آخ عزیزکم امروز رفتم دکتر نفر آخر من شدم من و منشی بودیم فقط توی اون مدت چقدرررر مادرااااا بودن که رفتن صدای قلب بچشون رو شنیدن و صداش اینقدر بلند بود منم پشت در میشنیدم و دلم میلرزید
همه خوشحا می اومدن همسرا منتظرشون بودن و دستشون رو میگیرفتن شوهراشون چه لبخندی میزدن آخ چه ذوقیییی داشتن مادر
مامانایی بودن که نوبت زایمان میگیرفتن نوار قلب بچه میگررفتن با شیکمای قلمبه که خوشگل خوشگل راه میرفتن
آخییییی مامانم چقدر اون لحظه ها سخت بود میدونی به چی فکر میکردم اینکه من قبلا اینارو میدیدم واسشون غش میرفتم و اینقدر خوشم می اومد اما امروز فقط حسرت خوردم و حسودیم شد خوبه تو هنوز نااخواسته بودی اگه خودممم میخواستممتت چقدررررررررررررر دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتت داشتم
دارم کم کم عادت میکنم خیلی خستم نمیدونم چرا اینقدر ضعف دارم از درون خسته ام تا میرم یه سر تو آشپر خونه بر میپردم اینقدر خسته میشم که انگار کوه کندم
نمیدونم چم شده امیدوارم زودتر این اوضاع تموم شه