محمد رضا (آريو جون)محمد رضا (آريو جون)، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

نی نی مامانش

ترس

1390/12/24 23:51
نویسنده : نایسل
648 بازدید
اشتراک گذاری

 من یه مشکل دارمگریه

نی نی وبلاگم ملخ زده هیچ کی نییسستت نگران

 

الانکه هوا تاریک شده خونه تنها م دارم از ترس میمیرم

میرم شب میام

میخوام برم  پیش   علیرضااااااااااا            استرساسترساسترساسترس       وای خدا  فظاسترس

بسم الله

 

از بس گفتم بسم الله مردم   آخه تو وبلاگه نوشته بود جن های کافر رو دور میکنه

خب اگه یه جن مسلمون به من گیر داد چی     ؟؟   استرس

تازه نوشته بود یه روزی یه مردی با یه زن جن ازدواج کرده بود استرس

اگه علیرضا جن باشه چی استرس

دیشب سقف و یه جوری  نگا میکردگریهگریه

 تازه اون بنده خدا هم   شبیه جن ها میشه روشو میگیره گریهگریه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

سارا
24 اسفند 90 19:50
منم تو خونه تنها بودم که یه دفعه زنگ زدم عباس گفتم بچه ها نیستن من دارم میمیرم خونه سکوت داره بیام پیشت گفت آره بیا ترسو
سارا
24 اسفند 90 20:14
الی رفتی؟؟؟ ایول باز این آهنگ و گذاشتی میخوام باهاش سیر گریه کنم
مامان آرشیدا کوچولو
24 اسفند 90 20:56
چه عجب تو از یه چیز ترسیدی بالاخره آفرین به جن ها
بابای ملیسا
24 اسفند 90 21:03
با عرض سلام . ضمن تبریک بخاطر نوشته های قشنگتون ، وبلاگ ملیسا جون با موضوع اولین چهارشنبه سوری ملیسا به روز شد . چقدر زیباست که میزبان شما باشیم و با نوشتن حتی یک خط یادگاری ، ملیسا رو از لطف خودتون محروم نکنید .
الهه
24 اسفند 90 22:04
سلام خوبي؟نوشته هاتو خوندم.جالبه.لينكت كردم.پيش منم بيا
مامان پریسا
24 اسفند 90 23:11
یه دفعه دلم هواتو کرد اومدم میبینم اینها رو نوشتی ....... دختر چت شده؟ احتمالا خواب نما شدی. راستی کدوم شهری؟میدونی که من اهوازم.
مامان امیر مهدی
24 اسفند 90 23:28
ای دختر ترسو بابا جن کجا بود الکی ترس به خودت راه نده حتما همین طوری میخوای مامان بشی نه
مامانی وروجک
25 اسفند 90 0:00
واااای چی میگین شما جن چیه اخه شما که ادم ترسویی مثل من هستین چرا از این مطالب میخوننین ترسیدم واای من دارم میرم
مامان آرشیدا کوچولو
25 اسفند 90 0:28
کجا رفته بودی؟؟؟
مامان آرشیدا کوچولو
25 اسفند 90 0:36
ای دختر های بد نسترن هم نشسته کلی بدی گفته پششت سر خانواده ی شوشوش تو هم که تایید کردی اگه بخوایند با عروستون هم چنین کاری بکنید من که دخمل نمیدم بهتون
مامان آرشیدا کوچولو
25 اسفند 90 0:38
خواب خوب ببینی
مرجان مامان پریساجون
25 اسفند 90 0:55
عزیزدلم قوی باش و مثل من نترسسسس.
نرگسی
25 اسفند 90 1:40
خیلی باحالیییییییی ..
مامان حنا
25 اسفند 90 4:47
واااااای نایسل جون نصفه شبی اومدم پیشت بهت سر بزنم این چه پستیه گذاشتی ترسیدم تو خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ عزیزم می بوسمت مواظب خودت باش
مامان تارا و باربد
25 اسفند 90 8:35
عزیز مگه مجبوری مطالب ترسناک بخونی بهجاش برو طنز اجتماعی بخون کلی حالشو ببر پستای قبلیتم خوندم خدا سایه مادر و پدر مهربونت رو همیشه مستدام کنه برات روزهای خوبی آرزو می کنم سال نو پیشاپیش مبارک
دکمه
25 اسفند 90 8:52
خیلی مسخره ای بخدا!!!! مردم از خنده!!!! خیلی باحال میترسی!!!!
سارا
25 اسفند 90 9:12
من هنوز هستم تا چند 20 دقیقه ی دیگه
نسترن
25 اسفند 90 10:17
هستی الناز؟
مامان آرشیدا قند و عسل
25 اسفند 90 10:51
آخه چی بهت بگم مگه مجبوووووووووووورررررررررییی البته منم این عادت بد رو داشتم ولی الان مدتیه ترک کردم و به هیچ عنوان نگاه نمی کنم ، بنده خدا آقای علیرضا خان
مامان آینده ( آرزو)
25 اسفند 90 16:16
سلام عزیزم منم دیشب پری شب اومدم آخر شب بود تا دیدم از این چیزا نوشتی سریع رفتم .... هه هه هه مگه مجبوری بابا سریع رفتم که فکرم مشغول نشه از دسسسسسسسسسسسست تو ...
ادی
27 اسفند 90 20:23
من ارزو دارم جن ببینم. البته شاید وقتی دیدم سکته کتم بمیرم.شایدم نکنم.