12 اسفند و 13 اسفند
نی نی جونی مونی
دیروز یعنی جمعه روز رای و اینا بود بابام دهن منو صاف کرد ٤٠ دفعه زنگ زد حتما من برم رای بدم
مجبور شدم برم دیگه ناراحت میشد ...
میدونی الان کلاس به رای ندادن شده چه جالبببه واسم یه روزایی ما عاشق این بودیم بزرگ
شیم رای بدیم حالا کلاس به اینه شناسنامت مهر نخوره .... ولش کن مادر دنیا چپه شده
قبلنااا میگفتن دانشگاه آزادی ها نسبت به ملی ها درس نخون ترن و اینااا حالا کلاس به اینه
دانشگاه آزاد بری خلاصه بابای توام مشهد بود من تهناییییی تهنااااا
منم بلاخرره بلند شدم عصر البته هاااااااااااااا ظرفای رو دونه دونه سر جاهاش چیدم
ظرفای اون شب مهمونی رو ها بلاخره تموم شد خوبه حالا ٤ نفر بودیم کلا اگه بیشتر بود
یه سال طول میکشید
فیت فان درست کردم و دسر خورده شیشه که از مامان حنا جون بلد شده بودم
بعد دیدم بابات گناه داره از راه میاد گشنه است زرشک پلو با مرغ پختم خلاصه رفتم رای دادم
و اومدم خونه بابات اومد رفتیم بیرون با کلی غر غر و .... که من خوصله ام سر رفته اونم
خسته بود خوب اما به من چه
بعد رفتیم دوتا فیلم ترسناک گرفتیم با تخمه
اسم فیلمش سی نو ایول si noo evil بود ولی اصلا نترسیدیم آخه ترس نداشت
یه مردی بود همه رو میکشت و چشمشون رو در می اورد
فیلم ای اتفاقات غیر طبیعی خیلیییییییییییییی وحشتناکه باورت میشه دیشب جرات نکردیم ببینیم
گفتیم یه شب دیگه ببینیم
چون مستنده خیلی ترسناکه بعد دیگه خوابیدیم تا صبح امروزم منو بابات سر پتو جنگ داشتیم
و نتیجش بی پتویی من شد و سرما خوردم و الان گلوم درد میکنه و گوشم ....
حالا الان اومدم نی نی وبلاگ میخوام برم پیش مامان زهره و خاله الهه خریددددددد
بعدکه برگشتم برات میگم چی شد
راستی یه دسر مامان حنا جونی درست کرده عاشقش شدم امروز حتما درستش میکنم
خیلی خیلی خوشگله شایدم گذاشتم واسه تولدم درست کردم