محمد رضا (آريو جون)محمد رضا (آريو جون)، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

نی نی مامانش

سلام دوست جونا

1390/11/27 12:40
نویسنده : نایسل
815 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوست جوناااااا

 من از امروز صبح اومدم توی پذیرایی  حالم دیگه از اااااطاق خوابم بهم میخورد اینهم میشه یه نوعی

تنوع حالا

و لب تاب رو گذاشتم کنارم جلوی تلویزیون

همه چی دم دستمه عینک و دارم یه دستی و دراز کشیده آپ میکنم

یکی نیست بگه مجبوری؟مژه

قربون همتون برم که اینقدر مهربونیییییین و نگران من بودین مرسیییی عزیزای دلم  تک تک شمارو دوس دارم

آجی های من

بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووسماچ

ماچماچماچماچماچماچماچماچماچماچماچماچماچماچماچماچماچماچماچماچماچماچماچماچماچماچ

خون ریزی قطع ششده

درد ندارم ولی سوراخ سوراخ شدم ٥ تا آمپول پرزسترون ٥٠ میلی هر ١٢ ساعت یک بارنگران

از خانوم پرستار عزیزم ممنونم که هرروز ٧ صبح ٧ شب دقیق میاد برام تزریق میکنه

فقط نگرلنی ام نی نی که تو شکمم سالم باشه و طوریش نشده باشه

امیدم به خداست

شمام دعا کنید ممنونممممممممممممممممممممم

 قلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلب

نی نی جونم ازت مامان خواهش میکنه کاری نشده باشی

مامان زهره طفلی و بابا بزرگی همش میان اینجا غذا دست میکنن ظرف میشورین و جارو میکنن منو

میبرن دستشویی

بمیرم براشون که اینقدر مهربونن و به فکرمان

 

عب نداره مامانم کاش دختر باشی باهت دردل کنم

دیگه  دلم دختر میخواد چون حس میکنم تنهام

دوباره باید شبا تنها بخوابیم عب نداره 

  خدای مهربون رو قسم میدم به حق حضرت علی اصغر به حق جدم فاطمه زهرا

سالم باشی عشقم

توی دلم باشی نفسم

من  دیگه احساس تنهایی نمیکنم چون تورو دارم

دوست دارم عشق کوجولو

تورو خداااااااااااااااااااا سالم باششششششششششش ا

قلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مریم مامان نخودچی
27 بهمن 90 14:41
سلام عزیزم.... خوبی؟؟؟؟ بهتری.... خداروشکر ، بهتر شدی.... خیلی خوشحال شدم دوباره آپ کردی... راستی اگه خواستی رمزم بده...
نرگس
27 بهمن 90 14:42
مراقب خودت باش حسابی . خودتو اذیت نکن و فقط سعی کن حرص نخوری و آرامش داشته باشی..تا نینیت هم سالم باشه ..
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
27 بهمن 90 14:54
سلام عزیزم. نگران لکه بینی نباش.منم تو مدت بارداریم هر چند وقت یکبار این مشکل رو داشتم.ولی خدا روشکر حالا پسرم 3 سال و نیمه س. کافیه استراحت کنی.هم جسمی هم روحی. بچه که بیاد زندگی خیلی عوض میشه.حرص نخور. ای بابا بذار مادرشوهرت هر کاری دلش میخواد بکنه.بی خیال.به شوهرت هم حق بده.اگه فکر میکنه مامانش سرطان داره و یه مدت دیگه .... اونوقت هر کاری از دستش بر میاد دلش میخواد براش انجام بده. تو هم حداقل تو این مدت بهش محبت کن.اگه خدای ناکرده مادر شوهرت.....اونوقت این مساله مدتها شاید تا پایان عمر توی ذهن شوهرت میمونه که روزای..... عمر مامانش تو باهاش مهربون نبودی.تو تلاش خودت رو بکن.اشکال نداره اون به محبتت جواب نده.مهم اینه که تو کم نذاشتی.
مامان آینده
27 بهمن 90 17:24
امیدوارم که بهتر باشی عزیزم...اصلا الکی حرص نخور! به چیزای خوب فکر کن...چیزای قشنگ...بذار نی نی هم خوشحال باشه...همه فکرای تو رو نی نی هم اثر میذاره...
مامان فرزانه
27 بهمن 90 20:07
سلام عزیزم خوشحالم که بهتری منم قبلنا مثل تو حساس بودم ولی از وقتی کوچولو باهامه غمی ندارم قبلنا اگه یه لحظه از همسرم دور بودم دق میکردم ولی الان نه باهش شوخی میکنم میگم دیگه ما دو نفریم باید تو بیای دنبالمون .منم دوست دارم نی نیم دختر باشه آخه خودم خواهر ندارم میخوام برای آینده یکی باشه که براش درده دل کنم فقط دعا کن نی نی مون سالم باشه دختر و پسر هر چی خدا بخواد مواظب خودت باش شب خوش.
بهـــــــــــــار
27 بهمن 90 22:05
عزیزم خیلی خوشحالم که خوبی اصلا نگران نباش ایشاله چیزی نمیشه منم مثل توام الان 2هفتس استراحتم لپ تاپم روبرومه با زحمت مینویسم به قولی تو یکی نیست بگه مجبوری ههههههه اما تو هوضات بهتره احه من غریبم خیلی تنهام حتی خونوادمم نمیدونن که حالم اینجوریه نگفتم بهشون خیلی حوصلم سر میره اما دلخوشیم به نی نی تو شکممه الهی مامای قربونش برههههههه بیا باهم مراقب نی نی هامون باشیم
بهـــــــــــــار
27 بهمن 90 23:08
نایسل منو دوستت میدونی؟ چرا هیچکی با من صمیمی نمیشه تو اسم دوستات که نوشتی منو ننوشته بودی رمز هم ندادی
بهـــــــــــــار
27 بهمن 90 23:39
نه نیومد نایسل دلخور نیستم یکم حساس شدم خیلی داغونم میدونی چن وقته خونوادممو ندیدم دیشب کلی گریه کردم حالا همسرم فردا میخواد منو ببره تهران خونه خواهرم که یکم بهتر بشم سرکار هم که نمیرم بیشتر اذیتم منو ببخش راستی اگه بریم تهران شاید تا چن وقت نتونم نت بیام
مامان دخملی
28 بهمن 90 0:12
سلام عزیزم خدا رو شکر غصه نخور همه چیز درست میشه
مامان آینده
28 بهمن 90 0:13
ممنونم ببخشیدا میشه واضح تر بگی ... از چه وقتی اینطوری شدی و علتش چی بوده ...؟ علایمش چیا هست ....؟ قبل از اون علایمی داشتی ....؟
مامان آنیسا
28 بهمن 90 2:32
خیییییییییییییییییییییلی خوشحالم که بهتری برات نگران بودم اخه اولش ادم با وجودی که این موجود کوچولو رو ندیده و درست حسش نکرده خیلی دوستش داره و احساس وابستگی بهش داره . ممنون که امدی به ما سر زدی عزیزم . الهی سلامت و شاد باشی . به هیچ کسی غیر از خودت و نی نیت فکر نکن.مهم اینه که شما دو تا سلامت باشین .مادرشوهر رو بیخیال
نسترن
28 بهمن 90 12:50
نایسل جونم خواهش میکنم خودت بااین فکراادیت نکن بگدارهرکس هرکاری میخوادبکنه توفقط ارامش خودت حفظ کن واروم باش تا میتونی باقران خوندن دل خودت وجوجوت اروم کن مواظب خودت باش مواظب خودت باش مواظب خودت باش و ارامش داشته باش
مامان پارسا قند عسل
28 بهمن 90 23:54
سلا عزیز دلم.نبینم غصه بخوریا.تو استراحت کن و اصلا هم به چیزایه بد فکر نکن.نی نی خوشگلت هم دنیا میاد با یه عالمه ونگ و وونگ
مامان آرینا موفرفری
29 بهمن 90 15:08
سلام عزیزم.خوشحالم که مشکلتون حل شده انشااله نی نی هم صحیح و سالم بدنیا میاد.
مامان متین جون
11 دی 92 16:41
ایشالا نی نی به خوبی و سلامتی دنیابیاد.واس ارزومندای نی نی هم خیلی دعاکن عشیشم