25 خرداد
دیشب رفتیم پارک جاتون خالی دوباره
بعد قراربود ا شام درست کنن نکرده بودن و پیک نیک نداشتیم
یه ذره تخم مرغ و املت درست کردیم تو خونه نزدیک پارک مال فامیل بچه ها بود
درست کردیمممم وخوردیم خیلی خوشمزه بود
وحید خیلی اعصابشخورد بود از صبح مثه اینکه همش بد میاورده
علی هم زد ماشین و صندوق عقبشو خراب کرد اعصابش بدتر ریخت به هم
بعدش اومدیم کادو تولدش رو بدیم خوش حالش شه
از پکری در بیاد براش ما پیپ خریده بودیم
امیر زد پیپ رو شکوند اینقدر دلمون براش سوخت گناه داشتتتتتت
بعد دیگه اینکه بهاره برای خودش کیک اورده بودیم خوردیم
نی نی های رکسانا هم ٢٦ روز دیگه دنیا میان اومدیم خونه و لالا کردیم همین دیگه
خب دیگه خیلی حرف زدم فعلا بوس بوس بوس
الان دارم حونه الهه جونی شام اونجا هستیممم جیجییییجیننگگگ
راستی اون عکس کوکو بادنجان رو خودم نپختم هاا عکسش رو از نت گرفتم