این پست کلا فاز غم داره ...
سلام
اون شب ما وامدیم بخوابیم باز ترسیدیم خوابمون نبرد
اومدیم نی نی وبلاگ و کلی بادوستان حرف زدیم و هر چی به علیرضا زنگ میزدم جواب نمیداد
آخه با ماشین تهران -نیشابور 7یا 8 ساعت راهه حالا تو شب آروم بیای میگیم 10 ساعت
علیرضا 8 شب راه افتاده بود باید 4 5 صبح نیشابور می بود
گوشی اش هم خاموش شده بود وای دلشوره تو دلم افتاده بود داشتم میمیرددمم
ساعت 9 دیگه طاقتم نیومد
به خانوادم گفتم شوهر خواهرم زنگ زده بود اداره راه اینا گفتن شماره هر شهر رو کدشو بگیرین با 110
فکرکنم حوادث اینا رو بپرسین
دیگه همه عصبی بودیم منم هق هق گریه میکردم آقا ساعت 3 تشریف اوردن
توراه خسته بوده خوابیده تا 8 صبح خوابش برده از خستگی بمیرم براش
خلاصه من یه شب دیگه گذشت پلک روهم نذاشتم حتی یه دقیقه علی عصر اومد یکم خوابیدیم
شب رفتیم پارک دوتایی
ساندویچ خوردیم
بعد اومدیم خونه باز من هر کار کردم خوابم نبرد....
تا 4 صبح بیدار بودم پای سیستم که بودم هی عکس خودمو رو مانیتور اون یکی کامپیوتر میمیدم
آخه از ترس لب تاب رو اوردم تو اطاق علی هم نمیزاشت چراغ روشن باشه
تو تاریکی ترسیده بودم اینقددرررر
بعد دیگه دیدم راه ندارم رو بالشتی رو در اروردن انداختم رو مانیتور
بعد تا 9 خوابیدم حس میکنم بدنم مغزم هنگ کرده دیگه خیلی خسته ام
شارز اینترنتم تموم شد رفتم یواشکی دو گیگ دیگه شارز کردم
از صبح تو خونه با مگس کش دارم جولان میدم مگس میکشم
4 تا کشتم دیگه در بالکن رو بستم مردم از بس مگس ویز ویز کرد
خلاصه امشب خونه الهه جونی شام دعوتیم به صرف جوجه
رفتیم خونشون اینا من اعصابم خورد بود چون علیرضا هر کارش کردم لباساشو عوض نکرد
خلاصه رفتیم خونه الهه
من فهمیدم مامانم از دستم ناراحته و باهم قهر کرده کلی دلم گرفت دیگه اشکام بی اختیار
میریخت من اصلا طاقتشو ندارم مامان بابام ناراحت باشن خیلی عذب وجدان گرفتم
کلی گریه کردم....
نصفه شب دوباره کلی خواب بد دیدم از همون خوابا که توش جن داره
تا صبح 9 بیدار شدم به علیرضا صبحانه دادم خورد
رفت یهو زنگ زد الناز بیا پایین رفتم دیدم بله
دزد اومده تمام باندای ماشین داده بود سیسممم صوتی بسته بودن
عینک دودی های مارک دار....
از همه مهمتر که اشکام بند نمیاد تب لت منو که تو کیف بوده بردن
آخه من هنوز یه دل سیر استفاده نکرده بودم تازه خریده بودم اه
حساب کردیم 2 میلیون تومن برده خاک بر سر
الهی تو گلوشون گیر کینه
110 زنگ زدیم اومد
ولی فایده نداره مگه پیدا میشه ...... سرم درد گرفت اینقدر اشک ریختم
نی نی های رکسانا جونم امروز به این دنیا میان شایدم اومده باشن ...
الهی سالم باشن و آروم تا اذیت نشه