نگرانی
من همیشه آرزو ی این روزا رو داشتم آرزوی بچه داشتن
مادر شدن
نمیدونم شاید چون خیلی رویایی بودم خیلی
اما از همون اول همه بچه ها منو دوس داشتن منم همه بچه ها رو دوس دام هیچ بچه ای از نظر من
زشت نبود همه بچه ها از چشم من خوشگل بون
حتی اگه کثیف بودن بازم من دوسشون داشتمو بغلشون میکردم
حاالا که خدا یه نی نی تو دلم گذاشته
حالا که حس میکنم یکی از اونا مال خودمه
خیلی نگرانم نمیدونم این 9 ماه انتظارو تاب میارم یا نه
این فکرای الکی و بی خود ازم دور میشه یا نه
من بچمو دوس دارم دلم نمیخواد از دستش بدم
دلم میخواد تا آخر دنیا باهم باشه
خیلی بغض کردم دلم داره میترکه
خیلی میترسممممممممم خیلی
اگه طوریش شه چی
خدایا کمکم کن!!!!!!!!!!!!!!
این فکرای بی خود رو ازم ددور کن...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی