محمد رضا (آريو جون)محمد رضا (آريو جون)، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

نی نی مامانش

روز نوشت...

1391/4/3 11:59
نویسنده : نایسل
769 بازدید
اشتراک گذاری

٥ شنبه :

رفتیم با بچه ها شب بیرون شب رفتیم پیتزا روبانی ... جاتون خالی خوب بود بعدشم رفتیم پارک زیر

آلاچیق  چه بارونی اومد خیلی سرد  بود کلی پتو برده بودیم حیف دوباره هوا گرم شده

 جاتون خالی بود ... تا دیر وقت بیرون بودیم ...شِـــکـْـلـَکْ هــآے خــآنــــــومـے

 

جمعه :

علیرضا صبح بیدار شد رفت مغازه ظهر مادرش زنگ زد رفت اونجا..تا کی علاف کارای اونا بود کولر درست

کنه مرگ درست کنه بره زمینای اونو متر کنه  باباشم مثه گربه های پخمه بیگیره بخوابه

بعد اومد دوربین رو برداش بره کیلیپ بسازه

رفتم خونه مامانم اومد دنبالم یکم خرید کردم

شب اومدیم  خونه کلی دعوا کردیم

جدا خوابیدیم و من تا صبح گریه کردم از دست کاراش

از دست همه رفتارای زشتش و قدر نشناسی اش

میگه می خوام بریم ترکیه من گفتم برو......

عب نداره که خدا حقش رو کف دستش میزاره...

بعدشم که هیچی نگم بهتره.. چشام شده اندازه دوتا هلو  اینقدر پف کرده که نگو

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (145)

مریم(مامان آرینا)
3 تیر 91 11:46
عزیز دلم خودت رو ناراحت نکن،تمام زنها یه وقتهایی یه حرفهایی از همسراشون میشنون که اصلا توقع ندارن و......دلشون خیلی میشکنه،میدونی خییییییلی حرفها رو نمیشه زد وگفت،غصه نخور حیف تو نیست اینقدر که نازی،راستی منم متولد اسفندم ولی 18 اسفند.
مانی محیا
3 تیر 91 11:53
آخی عزیزم ناراحت نباش..من ه نمیدونم چی شده اما مردها الکی لج میکنن تو لج نکن. اصلا حسابشون نکن..
مامان آرشیدا قند عسل
3 تیر 91 11:55
بی خیال دلخوریهای زندگی باش بخوای اهمیت بدی زود زود پیر میشی .
مامان آرشیدا قند عسل
3 تیر 91 11:55
پس انگار لاغر شدی چرا گفتی لاغر بشو نیستی دیدی هستی!!!!!!!!!!!
مامان پریسا
3 تیر 91 12:05
سلام الناز جونم. اشکال نداره اینقد خودتو ناراحت نکن. زن و شوهرا از این حرفا زیاد بینشون پیش میاد
مامان پریسا
3 تیر 91 12:10
اول راهی ایشالله راهش رو هم یاد میگیری. فقط کافیه بیشتر همدیگه رو بشناسید. و کمی هم به خواسته های هم احترام بذارید.
مامانی
3 تیر 91 12:18
قربونت برم اصلا نبینم نالاحت باشیاااااااااااااا طه میگه خاله قلبونت بشم اگه گلیه کنی منم گلیه میکنماااااااااا الناز جونم من هم از دست مادرشوهرم بعضی اوقات عاصی میشم ولی اصلا همسرم اینطور نیست اصلا بوسسسسسسسسسس از دست شوهرتم زیاد ناراحت نباش بعضی اوقا لج بازی دارن واییییییییییییی دوستت دارم
مانی محیا
3 تیر 91 12:19
جیگر من رمزتو نتونستم پیدا کنم. تلگراف لطفا.. اینهمه خرید. یه کم؟؟؟ مبارکت باشه گلم
مامانی
3 تیر 91 12:28
میدونم قلبونت بشم طه من خیلییییییییی سرحاله شکر خدا اخه دید خالش ناراحته دوستت دالیم
نازنین زینب
3 تیر 91 12:29
سلام نایسل جان
من مامان نازنین زینبم دارم سایتشو تکمیل میکنم آماده شد دعوت میکنم واسه پرده برداری و افتتاح سایت.
در مورد این پست هم خیلی دلگیر شدم
ولی وقتی ضعیف باشی و زود ناراحت شی این میشه یه نقطه ضعف بزرگ واسه خودت.
باید سعی کنی امور رو مدیریت و کنترل کنی نزار فاصله بیوفته بینتون تو نطفه خفه کن اگه دوست داشتی میتونم خیلی از تجربیاتمو در اختیارت قرار بدم.عزیزم....



آره عزیزم حتما دوست دارم باهم دوست بشیم از تجربه هات استفاده کنم
❤。★مامان رضا جون★。❤
3 تیر 91 12:30
الهی فدات شم چقده قصه می خوری
مریم--------❤
3 تیر 91 12:30
مبارکت باشه خریدها
مامان نازنین زینب
3 تیر 91 12:37
نایسل جان
نزار این حس تنهایی و غمی که الان اومده سراغت زیاد ادامه داشته باشه بیا امروز یه کاری کن یه لیست از خوبی ها و بدیه های اطرافیانت از شوهرت ، خانوادش گرفته تا دوستای نزدیکت آمار بگیر بعد بزار کنار هم ببین تو چیا اشتراک دارن بگو تا با هم ئاسش یه راه حل خوب پبدا کنیم باشه خانمی موزیکت خیلی دلگیره عزیزم


حتما حوصله کنم مینویسم بوسسس
مامان رهام
3 تیر 91 12:46
سلام عزيزم خوبي
مامان رهام
3 تیر 91 12:46
ما زنا از همه چيمون به خاطر همسرامون ميگذريم ولي اونا ......................بي معرفتن ديگه
مامان رهام
3 تیر 91 12:50
چقد خريد كردي آفرين هميشه به فكر خودت باش عسيسم..............
مامان رهام
3 تیر 91 12:51
عزيزم چقد عكست خوشگله
شکوفه
3 تیر 91 13:00
هر کس یه اشکالی داره علیرضا خان هرجور هست ماشاا... هر شب تو رو بیرون میبره من شوهرم خیلی خوبه اما اصلا منو بیرون نمیبره بیرون رفتن پیش کش مهمونی هم نمیبره مگه با اصرار دیگران ونذر ونیاز وقتی کسی جایی دعوت میکنه به جای اینکه خوشحال بشم غصه میخورم که چه طور شوهرمو راضی کنم

اگه فکر کنی شوهرت برای اینکه با دوستاش باشه تو سرش غر نزنی میبریتت چی ؟ بازم دلت میخواد بری؟
من ناشکری نمیکنم اما تا حالا شده بنویسم ماخودمون باهم رفتیم بیرون
اون اصلا دوست نداره با من تنها باشه با دوستاش میره بیرون تا سیگار بکشه
الهام مامان رامیلا
3 تیر 91 13:09
جیگرم مبارکت باشه به به چه چیزایی خریدی دست مامانت درد نکنه
الهام مامان رامیلا
3 تیر 91 13:09
نه عزیزم همه رو دوست دارم چرا پاک کنم و تایید نکنم همه نوشته هات رو دوست دارم عزیزم
الهام مامان رامیلا
3 تیر 91 13:10
ناراحت نباش بزار بره فکر میکنه مثلا ترکیه بره چی میشه خودت رو ناراحت نکن عسیسم
الهام مامان رامیلا
3 تیر 91 13:10
دوست دارم عسیسم
ilijoon
3 تیر 91 13:11
آخه الي جون تو دعوا كه نون وحلوا پخش نميكنند چرا زودي غمگين ميشي بابا چشم هلويي ات عشق است
ilijoon
3 تیر 91 13:11
ilijoon
3 تیر 91 13:16
پس ميتونه علتش با نصب مجدد فاير فاكس درست شه ممنون گلم نظراتم هم درست شد به قول ايليا جونم آي لاو يو بري بري يعني دوستت دارم خيلي خيلي
ilijoon
3 تیر 91 13:18
حالا فقط خوردي من كه بعيد ميدونم بيچاره شوشوت بي نصيب مونده باشه
ilijoon
3 تیر 91 13:21
زدي تو خال كارت حرف نداره يه دونه ايييييييي
ilijoon
3 تیر 91 13:22
ممنون از راهنمايي ات گلم
مام پارسا
3 تیر 91 13:22
الهی من قربونت برم. چرا انقدر خودت رو عذاب میدی. خب زندگی که فقط خوشی نیست ، از این چیزا هم توش هست دیگه
مامان دخملی
3 تیر 91 13:34
ای جانم کاش نزدیک بودی ولش کن دوستم میدونم خیلی از دستش ناراحتی ولی هیچ وقت جاتو از شوهرت جدا نکن واسش عادت میشه غصه نخور همه چی درست میشه
مامان دخملی
3 تیر 91 13:35
باید یه کم دیگه صبر کنی
مامان دخملی
3 تیر 91 13:40
بخدا الناز ما هم همین جوری بودیم اصلا نمیتونستیم با هم حرف بزنم
مریم--------❤
3 تیر 91 13:49
با آروزی شادکامی نایسل جون
مریم--------❤
3 تیر 91 13:50
دوووووووووووووووووووووووست دارم
الهام مامان رامیلا
3 تیر 91 13:57
الی جونم می دونم چی میگی واقعا نویدهم یکبار نشد که من رو تنها ببره بیرون این در جواب شکوفه می دم ما هم همیشه بادیگران می ریم ولی من دیگه نمیرم تنها باشم بهتره اینطوری حوصله اش سر می ره هی کلافه میشه
الهام مامان رامیلا
3 تیر 91 13:57
آره بخدا هنوزم هستن کسایی که آدم رو بخووان بخدا من خودم همین الان با یه بچه می تونم بهترین شوهر رو کنم
الهام مامان رامیلا
3 تیر 91 13:59
الی جان همه زندگیها همین چیزها رو داره حالا از شانس یکی مال من بیشتر و مال دیگری کمتر بخدا من شوهر خواهرم یه محبتی به خواهرم می کنه تو جمع که من حسودیم میشه ولی چیکار کنم
الهام مامان رامیلا
3 تیر 91 14:01
از صبح تو وبلاگتم دارم آهنگ گوش میدم چه ندید بدیدی هستم من
نازنین زینب
3 تیر 91 14:01
منم با نظر مامان دخملی موافقمو نباید جاتو از هم جدا کنید.مردا موجوداته عجیبین باید کشفشون کرد تا بتونیم ازشون آرامش بگیریم. مردا تو نگاه اول همسری میخوان مثل مادر پس اگه قهر کردی باهاش حرف بزن و واقعیتها رو شفاف بگو. و خودتم شروع کن ببین چی عاملی باعث میشه که جمع دو نفره رو نمیپسنده کم کم تغیرات اساسی باید تو زندگیت ایجاد کنی باید واقهع بینانه به آینده نگاه کرد.....


ما اصلا نمیتونیم با هم حرف بزنیم همش دعوامون میشه اون توهین میکنه منم کم توهین نمیکنم
الهام مامان رامیلا
3 تیر 91 14:03
می خواستم امروز با مادر شوهرمینا برم شمال و شب برگردم ولی نشد به خاطر رامیلا نشد اذیت میشد وگرنه می خواستم برم یکم هوا به سرم بخوره نشد اینم شانس بیخود منه
❤。★مامان رضا جون★。❤
3 تیر 91 14:03
عزیزم غصه بخوری و نخوری دنیا بر وفق مراد ما آدما نمی چرخه معلومه که جاش چی بخوری برو پیتزا بخور تا همون یک ریزه هم که همسری بهت امید داده که لاغر شدی برگردی سر جات
الهام مامان رامیلا
3 تیر 91 14:04
منم اوایل جام رو حدا میکرد خیلی بهش بر می خورد ولی الان براش مهم نیست عادت کرده نزار عادت کنه عزیزم نزار
الهام مامان رامیلا
3 تیر 91 14:13
وای الی مخم داره سوت میکشه درکم می کنی
نازنین زینب
3 تیر 91 14:20
چه جوری میشه بیشتر باهات صحبت کرد آِ دی یاهو داری دارید راهه اشتباهی رو میرید


nicel1367@yahoo.com
مامان رها
3 تیر 91 14:20
سلام عزیز دلم غصه نخور دیگه یه وقتایی پیش میاد اما بدون که یه زن و شوهر همیشه عاشق همند و برای هم می میرند فقط یه وقتایی شیطون میاد وسطشون دعوا زن و شوهر نمک زندگی به شرطی که ازش تجربه بگیری موفق باشی
مامان پریسا
3 تیر 91 14:21
خودتو ناراحت نکن دختر خوب. دیر اومدم. داشتم به کارا پریسا میرسیدم
مامانی وروجک
3 تیر 91 14:32
واااااااااای عزیزم چقدر دوست و رفیق داری تو قسمت لینکستان!چطور میرسی به همشون سر بزنی؟راستی این عکست خیلی قشنگی!!!
❤。★مامان رضا جون★。❤
3 تیر 91 14:35
ای بابا اینقده ما رو توی نم گذاشته که روم نمی شه به همسری بگم دیگه از عصبانیت گذشته
نرگسی
3 تیر 91 14:42
الناز چه خوب نوشتی این بغلو .. کار خوبی کردی پاک نکردی پایینی هارو .. همونا خاطره میشه بعدا ..
❤。★مامان رضا جون★。❤
3 تیر 91 14:49
بعید می دونم روش نشه بگه
❤。★مامان رضا جون★。❤
3 تیر 91 14:50
برو به سلامت خوش بگذره
مامان نيما
3 تیر 91 14:58
عزيز دلم همه مشكل دارند مهم اينه كه بخاطر همديگه كوتاه بيان چون لذت زندگي تو همين قهر و آشتي هاست
فسقلی مامان وبابا
3 تیر 91 15:08
سلام الناز جونه ناز ناز عزیز دلم هیچ وقت زندگی به کام هیچکس نچرخیده توی دل هرکی باشی می بینی آنقدر غم داره که غمهای خودت دربرابر اونها هیچی بشمار نمیاد روزگار همیشه به شکلهای مختلف اشکم رو درآورد ومن رو از عزیز ترین کسایی که تا آخر عمر در زندگی من نقش دارن جدا کرد= (( پس فدات بشم غصه نخور وبخدا توکل کن زندگی بازیهای زیادی داره دوستت دارم مهربونم
مامان سانلی
3 تیر 91 15:50
اخه این اقا علیرضا چجوری دلش میاد دختر به این خوشگلیو اذیت کنه؟ از قول من بهش بگو ازین زنا کم گیر میادا مواظب باش از دستش ندی. الناز جون تو هم کم گیر بده بهش. خسته اش نکن.هر چی بیشتر گیر بدی بدتره.اول راهین درست میشه گلم.نبینم چشمات هلویی بشه ها دوستم
مامان احسان
3 تیر 91 16:01
سلام باز که داری حرص میخوری ول کن بابا خوش باش .چه عکس نازی گذاشتی خانومی
مامان رومینا
3 تیر 91 16:12
عزیزم خودتو ناراحت نکن خصوصی
مامان نازنین زینب
3 تیر 91 16:13
omadi khabram kon on hastam to yahooo
مامان آرشیدا کوچولو
3 تیر 91 16:19
آآآآآآآآآآ چقده چیز خریدید خوبه قهر بودید اگه آشتی بودی چیییی؟؟؟ خب بره ترکیه خیلی باحاله تو هم باهاش برو مگه چیه؟؟؟؟
مامان الی
3 تیر 91 16:24
مبارکه خانوم بهداشتی معلومه که خیلی تر و تمیزی خوشم اومد ایول هههههههههه چه استدلالی باز دعوا کردین؟ ترکیه بد جایی نیست ولی من خودم غربت رو دوست ندارم اگه همچین اتفاقی برام بیوفته از امیر جدا میشم ولی نمیرم
مامانی نازلی طهورا
3 تیر 91 16:41
عزیزم چرا اینقد خودتو ناراحت میکنی دنیا دو روزه ارزش اینهمه غصه خوردنو نداره غصه ها رو بریز دور عزیزم ناراحتی به صورتت نمیاد همیشه بخند تا دنیا بروت بخنده
مامانی نازلی طهورا
3 تیر 91 16:43
عزیزم باید آدما رو اونطور که هستن قبولشون کنیم ما که نمیتونیم عوضشون کنیم
مامانی نازلی طهورا
3 تیر 91 16:43
خریدات هم مبارکت باشه
محقق زایمان طبیعی
3 تیر 91 16:45
من دو تا کامنت بدون اسم گذاشتم نمی دونم ثبت شد یا نه
محقق زایمان طبیعی
3 تیر 91 16:47
نه مثکه ثبت نشده چه بی ادبه. نمیگه ثبت نشد. گفتم عزیزم باور می کنم بسپار دست خدا و خودتو نگران نکن. حق با تو هست. منم که نگفتم باور نمی کنم. خواستم ببینم جا داره که بیشتر لطف کنی ولی مثکه فعلا واقعا جاش نیست
محقق زایمان طبیعی
3 تیر 91 16:47
منم امروز رفتم از این چیزا خریدم. شامپو بدن جدید شامپوی جدید موهات چربه؟ یا خشکه؟ یا معمولی؟
محقق زایمان طبیعی
3 تیر 91 16:48
شوهرت برای چی می خواد بره ترکیه؟ تو نمی تونی همراش بری؟
مامان آرینا موفرفری
3 تیر 91 17:18
عزیزم نبینم غصه بخوری دلم گرفت...
مامان یاس
3 تیر 91 18:25
تولده تولد زودی بیایید تولد نی نی های من صلوات
مامان یاس
3 تیر 91 18:27
عزیزم اشکالی نداره من که اینقدر همسرم را دوست دارم ولی امروز باهاش قهر کردم سر یه چیز کوشولو که چرا پیامم را دیر جواب داده به هرحال کم یازیاد دعوا پیش میاد شما باید بیشتر توی خونه حضور داشته باشی و با همسرت به جای دعوا با احترام باهاش صحبت کنی که از این کارها راضی نیستی و این حق تو هست که شریک زندگیش باشی نه شریک تخت خوابش خیلی باید فکرکنی و از پدر ومادرت کمک بگیری سعی کن دوباره اونو به خدا سوق بدی گلم فقط تو میتونی چون تو عاشقش هستی
ضحی
3 تیر 91 18:56
عزیزم هر کس تو زندگیش مشکلاتی داره گل بی عیب خداست وقتی از شوهریت لجت میگیره اون پستت که برا تولدش نوشتی بخون میفهمی چه قدر دوسش داری در موردمادرشوهرتم ظرفیتتو ببربالا میگی که مادرشوهرت مریضه چند صباحی تحمل کن واز خدا کمک بخواه اوایل ازدواجم قمم شوهرم بدجور از یکی از جاریهام تعریف میکردن که من لجم بگیره منم همیشه تایید میکردم که اره واقعا خوبه حالا اونا اینقدر که منو دوست دارند جاریمو دوست ندارند فقط باکمی سیاست میشه عزیز شد


من یه بی سیاستی هم ضحی جون حد نداره یه چیزی بم میگن همچین رنگم میپره که نگو
محقق زایمان طبیعی
3 تیر 91 19:19
خوب خدا رو شکر که الکی گفته بوده موهای من خشکه ولی دوستش دارم. قشنگه. یکم بیشتر از موهای معمولی یا چرب رسیدگی می خواد ولی در عوض قشنگه. حالا هم ریزشش زیاده
محقق زایمان طبیعی
3 تیر 91 19:19
ماشاالله خوشکل هستیا
مامانی چشم به راه
3 تیر 91 21:17
این چیزا عادیه زود خوب میشین بازباهم
مامان محمد
3 تیر 91 22:37
سلام عزیزم بازم که ناراحتی،اینقدر غصه نخور،غصه آدما رو چاق میکنه تمام زحمتت هدر میره هااااااا. مهربونم،هر وقت از دست شوهرت ناراحت شدی یه نامه عاشقانه برای شوهرت بنویس که 6 قسمت داره با این مضمون: 1_خشم و سرزنش 2_آزردگی و غم 3_ترس و نا امنی 4_پشیمانی 5_اهداف و آرزوها 6_عشق،بخشش،درک و قدر دانی شماره 1_وقتی...متنفر یا عصبانی میشم شماره 2_وقتی....آزرده و غمگین میشم شماره 3_میترسم و نگرانم که..... شماره4_لطفا از اینکه.....مرا ببخش شماره5_آرزو می کنم یا امیدوارم که..... شماره 6_دوستت دارم،چون...یا از این که....متشکرم و از شوهرت بخواه که نامه ات را باصدای بلند برات بخونه کتاب رازهایی درباره عشق ورزی از باربارا دی آنجلیس
Mumy
3 تیر 91 22:38
الهی خودتو ناراحت نکن عزیزم این مردا درست بشو نیستن من که دیگه دلسردم
مادر کوثر
3 تیر 91 23:01
ای وای عزیزم چقد عصبانی!!!! امیدوارم هر چه زودتر آشتی کنین
♥ مامان آینده ♥
3 تیر 91 23:06
سلام الناز جون...!! خوبی عزیزم؟! مبارک باشه خریدا! چی بگم گلم.... باید صبر و طاقت داشته باشی تا ذره ذره روش تاثیر بذاری و بتونی عوضش کنی...
نسترن(یک عاشقانه آرام)
3 تیر 91 23:29
سلام ای بابا بعد چند روز بی نتی اومدم سلامی کنم حالم گرفته شد الناز یعنی چی که تنها میخواد بره ترکیه مگه تو زنش نیستی؟
مامان آریا
4 تیر 91 0:21
سلام اصلا دوست ندارم اینطوری نوشتنت و چی بگم بخدا .....ولی به نظرم مردا وقتی لج میکنن انگشت رو حساسیت ها میزارن ...اصلا ناراحت نشو چون باور کن فرداش حتی یادشون نمیاد حرفشونو... خدا کنه زود اشتی کنین من که اصلا قهر کردن و دوست ندارم...یه وقت شوهرمم قهر میکنه من اشتی میکنم باهاش....چون اصلا اعصاب مصاب قهر و ندارم.... بوووووووووووووووووووووووووووووس
راحله مامان احسان
4 تیر 91 0:28
سلام الی جونننننننننننننن.. نبینم دپرس باشی خواهر.. عکست چقدر نایسه.. علیرضا خیلی هم دلش بخواد .. زن به این نازی از کجا می خواست پیدا کنه.. واه واه.. شوشوی منم عاشق مسافرت دسته جمعیه..
مامان رومینا
4 تیر 91 0:58
چه خوشگلی النازیییییییییییی
مامان اندیا
4 تیر 91 1:31
سلام خانمی خوبی؟ عزیزم غصه نخور دعوای زن و شوهری همیشه هست خوب گلم شما یکم کوتاه بیا بخاطر زندیگت مطمعا باش سعی کنی موفق میشی
مهدی کوچولو
4 تیر 91 1:54
من با اولین همه موافقم اینکه مشکل همه دارن حتی دوتا خواهرو برادر و بچه و پدر و مادر اختلاف سلیقه دارن باید با هم کنار اومد دعوا بجز خستگی روحی وغصه برای جفتتون چیزی نداره پس فکر چاره باشید.غصه نخور
مامان باربد
4 تیر 91 2:01
سلام الناز عزیزم سعی کن راه حل مشکل را پیدا کنی. با انرزی + به طرف مشکلات برو تو دختر پر انرژی هستی و میدونم از پس مشکلات بر میایی.اگر دوست داشتی کتاب بهت معرفی میکنم تا کمکت کنه میدونم که خیلی بدردت میخوره عزیزم سعی کن با آرامش با مشکلات بجنگی و اگر نه اولین کسی که از پا در میاد خودتی .مواظب سلامتیت باش با انرژی + به جنگ مشکلات برو
مامان کورش
4 تیر 91 4:14
سلام الناز جون مبارکت باشه حسابی خرید کردی
مامان کورش
4 تیر 91 4:16
عزیزم این دعواها طبیعی تو زندگی زن وشویی اینها نمک زندگی خودت ناراحت نکن
مامان کورش
4 تیر 91 4:17
الناز جون رمز قبلی درست نبود میشه رمز بدی
مامان نوژا
4 تیر 91 9:05
عزیزممممممممممم .اینطور موقعیتها تو زندگی همه هست.یه وقتهایی هم میشه که از ازذواج با هاش پشیمون میشی و گاهی وقتها هم فکر میکنی بهترین مرد دنیا نصیبت شده.این نیز بگذرد و چون میگذرد غمی نیست
نازنین زینب
4 تیر 91 10:33
سلام آن لاین هستم اومدی بیا یاهو


سلام یاهوم نمیدونمچراوارد نمیشه همش میزنه رمز اشتباه است
مامان امیرحسین و امیرعلی
4 تیر 91 11:23
وای دختر چه عکس قشنگیییییییییچقدر قیافت تو عکسها متفاوته.... غصه نخور ...اروم حرفاتو بهش بگی از قهر و دعوا کارساز تره
مامان امیرحسین و امیرعلی
4 تیر 91 11:25
ببین خریداتم مبارک باشه.ببین تو هم باهاش برو ترکیه نمیشه؟؟!!
مامان تارا و باربد
4 تیر 91 11:33
اولا سلام دل برات تنگ شده بود خریدات مبارک پیتزا هم نوش جان بعدش هم خودتوزیاد ناراحت نکن پیش میاد عزیزم
دخترم عشق من
4 تیر 91 11:56
دوست خوبم به جای اینکه گریه کنی و اینقدر خودتو عذاب بدی به یه راه حل خوب فکر کن . حتما پیدا میکنی . انرژیت رو صرف غصه خوردن نکن ...
مامان رهام
4 تیر 91 12:01
الناز جونم سلاااااااااااااام
مامان رهام
4 تیر 91 12:02
دو تا پست جديد گذاشتم منتظرتم
مامان رهام
4 تیر 91 12:02
بهتري عزيزدلم
مامانی
4 تیر 91 12:33
نازنین زینب
4 تیر 91 12:47
سلام خوبی بهتری عزیزم کی اومدی دوباره امتحان کن خوب

hr>


هستی جونی این روزا امتحان دارم ساعت 3 برام دبیر میاد بعد امتحانام مفصل باهم حرف میزنیم توروخدا ناراحت نشیا ببخشیدالان اومدم دارم برای استادم مقاله در میارم یکم کار دارم ببخشیددددددددد بوسس<

قالب های جوجه فکلی
4 تیر 91 13:14
چیشو بدم؟ عکس قالبو آیا؟


نه خود قالبو بده من فقط مال من باشه
قالب های جوجه فکلی
4 تیر 91 13:29
باشه اون قالب واسه خودت از خیرش گذشتم
مامان نازنین زینب
4 تیر 91 13:29
موفق باشی عزیزم
مامان ضحی راستمیگه پست تولدتو خوندم
یه کم نگرانت هستم همین شیطونی کمتر کن و به درسات بیشتر توجه کن
من آنلاین هستم اومدی خبرم کن.
بابت دیروز همه معذرت نت قطع شد
مراقب خودت باش


مرسی قربونت برممم 6 7 امتحان دارم تموم شه با خیال راحت مفصل حرف میزنیم بوسسسسسس
مامان نازنین زینب
4 تیر 91 13:41
الناز حوصلم سر رفته کاش بودی


باورت میشه هنوز ناهار درست نکردم استادمم 3 میاددد قربونت برم چی کار کنم درس دارم
گایان نامه ام هم که اینجوری شده
قالب های جوجه فکلی
4 تیر 91 13:44
اسم طراحو عوض نکن کد قالبو بر میدارم ‏ سوالتم نفهمیدم نیفتاد
مامان امیرحسین و امیرعلی
4 تیر 91 13:44
منم اینطوریم اینقدر چهرم متفاوت میشه....با ارایش بی ارایش.....خوشم میاد اینجوری. خیلی نازی
✿ قالب و لوگو جوجہ فکلے ✿
4 تیر 91 14:07
اون کارت پستال که تووش عکس نی نی رو گذاشته رو میگی؟
❤。★مامان رضا جون★。❤
4 تیر 91 14:09
سلام
دیگه این هم شکار بود


ای ول
❤。★مامان رضا جون★。❤
4 تیر 91 14:11
چه زودی قالب عوض کردی
قالب های جوجه فکلی
4 تیر 91 14:16
اها اوکی اگه کدشو درست کردم میدم بهت
مهدی کوچولو
4 تیر 91 14:18
فکر نکنم اختلاف فرهنگیت بیشتر از ما باشه من فارس کرمان با خانواده خیلی مذهبی و همسرم لر خرم آباد با خانواده ریلکس در همه موارد این یه توضیح خیلی کوچیک در مورد اختلاف فرهنگیمون حالا دیگه خودت تا آخرش رو برو.ولی کار نشد نداره برو یه زندگی نو بساز و اصلا فرهنگ و گولمون زدن و ......رو بیخیال .این اتفاق افتاده پس تو ختم به خیرش کن نه غصه بخور بزار دنیا با همه بدیهاش برات خوب پیش بره.آدمها تو سختی همدیگه رو میشناسن بهم احترام بذارید بهش فرصت بده یار خوبی برات میشه باور کن
محقق زایمان طبیعی
4 تیر 91 14:19
عزززززززیزمی خیلی ممنون اون هفته نشستم ریزش موهای یک روزمو شمردم حدود 150 تا بود
مامانی
4 تیر 91 14:23
عزیزم منظورت بچه ها کدوم عکسته که میگن ؟؟؟؟
مامان نازنین زینب
4 تیر 91 14:24
سلام تو که هنوز اینجایی دختر



میخواستم آپ بزارم نشد الان میرم کلی خجالت بوسسسسسسسسسسسس
مهدی کوچولو
4 تیر 91 14:43
همه همینطورن مثلا همین مامان خودت هر اتفاقی تویه خونش میوفته که به مامان بزرگت نمیگه که میگه؟واسه همین میگن زندگی خصوصی دیگه خواهر جوننننننن.خیلی این چیزا رو به جاریمم گفتم ولی گوش نداد و مهریش رو اجرا گذاشت و جدا شد حالا مثل چی پشیمونه که دیگه سودی نداره.
niniashegh
4 تیر 91 15:23
سلام گلم چه خبر بهتری؟؟؟؟ اوضاعتون روبه راه شد؟؟؟
نازی رادمنش
4 تیر 91 16:04
سلوووووووووم عزیزم..........خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟ خوب نیست درباره ی خانواده ی همسرت اینجوری بگی عسیسم........من که تا حالا تجربه نکردم ولی فکر نکنم اونقدرا هم بد باشن.........عزیزدلم بمیرم الهی که دلت شکسته و بدتر از اووووووون اینکه شبو تنها خوابیدی..............دیگه گریه نکنی عزیزم......هر کسی لیاقت اینو نداره که اشکای تو رو در بیاره..............میبوووووووووووسمت..........بابای
نسترن(يك عاشقانه ارام)
4 تیر 91 16:07
بهرحال خودتو ناراحت نكن ولي الناز يه جيزي ميكم از من بشنو.حواست خيلي به فيس بوك رفتناش باشه يادته نذاشت تو بياي فيس بوك؟حالا خودش صبح تا شب اونجا جيكار داره؟نميخام فضولي كنم ولي از اين فيس بوك خيلي داستانا در اومده خلاصه حواستو جمع كن
خاله هدي ياسمين زهرا و محمد كوچول
4 تیر 91 16:20
الهيييييييي!! آخه چرا؟؟ النازجون چرا اينقدر به خودتون سخت ميگيرين؟؟ بهرحال من بين شما ها نيستم و نمي دونم چي شده ولي سعي كن آرامش خودتو حفظ كني. سختي و ناراحتي و دل شكستن و مشكل هميشه هست، مهم اينه كه با آرامش و صبوري باهاشون برخورد كنيم. انشااله دوباره اوضاع آروم ميشه
خاله هدي ياسمين زهرا و محمد كوچول
4 تیر 91 16:21
راستي عيدتون مبارك. انشااله به حق صاحب اين ماه و اين روزها دلتون شاد بشه. يا خدا
مامان علي خوشتيپ
4 تیر 91 16:34
الهي بميرم عزيزم.من تازه وقت كردم بيام نتت.خيلي اين پستت دلگيرم كرد. ببين ما اسفنديا يه خورده زيادي حساسيم.به دل نگير به خدا يه روزي ميرسه به اين روزا ميخندي.گذر زمان حرفامو بهت اثبات ميكنه.فقط تا جايي كه ميتوني سعي كن فراموش كني.فراموش ها نه خودتو به پخمگي بزني.زندگي يعني سياست.بايد بشيني براش برنامه بريزي حتي براي سلام عليكاي سادتون...
مامان علي خوشتيپ
4 تیر 91 16:35
خريداتم مباركت باشه.
مامان علي خوشتيپ
4 تیر 91 16:35
راستي تو عكس جديدت خيلي خوششششششششگل شدي
سپیده
4 تیر 91 16:38
سلام عزیزم... دنیا رویایی است پوشالی،که حقیقتی زیبا به نام زندگی را به ما نشان می دهد...مشکل از ماست که حقیقت را گذاشته و رویا را باچنگ ودندان گرفته ایم!...که نتیجه ای جز "فراموش شدن" ندارد...
علیرضا
4 تیر 91 18:34
سلام خوبی بابا مردا یتختشون کمه مثل قالی سلیمون احوال شما ایشالا همه چیز ردیف میشه
مامان سونیا
4 تیر 91 19:28
عزیزم تو که دوباره غصه خوردی این کارها رو با خودت نکن خودت رو از بین میبری یک خورده بزن به بی خیالی هرچند که سخته خانمی
مادر کوثر
4 تیر 91 19:31
خداروشکر دوست جون خوشگل که آشتی کردین
سمانه(مامان محمدرهام)
4 تیر 91 19:32
واقعا نایسی الناز جونم.ماشا الله عزیزم همه علیرضاها قدر نشناسن(خودمم یکیشو دارم)ولی ته قلبشون مهربونن.امیدوارم همیشه شاد وعاشق باشید. راستی یه نصیحت کوشولووووووووووووو: شرمنده که اینو میگن ولی هرگز وتحت بدترین شرایط جاتونو جدا نکن عزیزم.نمیگم برو تو بغلش ولی همون مکان هرشب بخوابید.این یه نکته روانشناسیه.لپتو بده بیاد جلو.آآآآه ه ه ه یه بوسسسسسسسسسسسسسسسس محکم.
nini ashegh
4 تیر 91 19:43
سلام دوشتم خوبی یه ولباگ جدید درست کردم دوست دارم بیای هر چندتا دوس داشتی دوستاتم بیار خوشحال میشم فقط شما فعلا خبر داری از این وبلاک
مامان پریسا
4 تیر 91 19:53
کجایی الناز جون؟ دلم برات تنگ شده ؟ امتحانا تموم شد؟
مامانی
4 تیر 91 19:56
عکست چه خوشگله خدا حفظت کنه
مامان پریسا
4 تیر 91 20:32
هی وای من........ وقتی کسی امتحان داره ، من هم دل شوره دارم
مامان پریسا
4 تیر 91 20:33
خیلی جالبه! ساعت ارسال کامنت شما نوشته 20 و 29 دقیقه. ساعت کامپیوتر من نوشته 8 و 22 دقیقه فکر کنم شما از زمان جلوتر هستید
مامان الیناجونی
4 تیر 91 20:34
کجایی عزیزم تو رو خدا ناراحت نباش باور کن حل میشه اینطوری خودت بیشتر از همه اذیت میشی
مامان پریسا
4 تیر 91 20:41
اون که بله. چون من جواب میدم میرم میبینم شما هم جوابتو دادی !!!!! کی اومدی که من ندیدم؟؟؟؟؟؟
مامان پریسا
4 تیر 91 20:45
عالیه
مامان امیرناز
4 تیر 91 21:04
سلام عزیزم بازم که غصه خوردی بی خیال بابا می خواد بره ترکیه چیکار تفریح؟
مامان بهی
4 تیر 91 21:16
چه طوری عزیزمممم
زهرا از نی نی وبلاگ213
6 تیر 91 9:41
الناز جون
زهرا از نی نی وبلاگ213
6 تیر 91 9:42
نمیدونم چی بگم چرا گاهی نمک زندگی اینقدر زیاد میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زهرا از نی نی وبلاگ213
6 تیر 91 9:45
امیدوارم همه چی هر چه زودتر درست بشه اصلا نمیتونم تصور کنم جای تو باشم تو خیلی قوی هستی من خیلی شکنندگی دارم اگه علی باهام دعوا کنه دیگه تموم!
انیس کوشولو
6 تیر 91 23:08
وااااااااااااای نگو..............از شبی که قهر باشم و بخوام جدا بخوابم متنفرم............تا صبح.............. آخه چرا.............. کاری از دستم برات برنمیاد......... حتی اگه میشد بیام یه فصل حسابشو برسم میومدم البته اون مرده منم45 کیلوام بنظرت با یه فینگیل میپاشونم یا با یه فوت........ با اینکه میدونم کتکه رو میخورم بازم بخاطر تو هم شده حسابشو میرسم آخه چطوری دلش اومد خاله نایسل منو
مامان علی اکبر
7 تیر 91 3:35
الناز جونم برو خصوصی...
الهام مادر اينده
8 تیر 91 13:07
عزيزم هر كي يه درد تو دلش هست .تو به خودت سخت بگيري درست ميشه ؟؟؟؟؟ اصلا ما خانومها ازدواج ميكنيم تا زجرمون بدن
مامان کیان کوچولو
10 تیر 91 14:02
عزیزم آروم باش و به فکر خودت باش ... آقایون آخ هم نمیگن هرچی که خودتو اذیت کنی بدتر میشه .... بیییییییییییی خیاااااال
ص
10 تیر 91 16:36
helma
11 تیر 91 21:56
salam naysel joonam khoobi?asheghe tarhe weblogo salighatam kheili doost daram be webet sar bezanam o vasat coment bezaram ama aksare oughat eror mide!ama beharhal kheiliiiiiiiiiiiiii az akhlaghet khosham omaddeeeeeeeeee


مرسی عزیزم نظر لطفته