22 خرداد و 23 خرداد
آقا ما از دیروز هیچی ننوشتیم اخه هیچ اتفاقی نیفتاد
فقط من ناهار گوجه بادنجون درستییییدم ولی تلخ بود از گلومون پایین نرفت
بعد رفتیم پیاده روی خیلی هوا توپ بود نم نم بارون می اومد اینااااااا
با مامان بابام رفتیم خونشون الهه و فاطمه هم اومدم اونجا
من به فاطمه یک نقاشی یاد دادم براش نقاشی کردم بچه سرش گرم شد
اینقدر حرفای باحالی میزنه جوجوووو که کف میکنی
بعد علیرضا اومد دنبالم رفتیم یه دوری زدیم آب طالبی بستنی خوردیم
اومدیم خونه اون شام خورد من میوه
بعدشم هی غر میزد بیا بخوابیم رفتیممم خوابیدیم و....
تا الان بعد الان میخواستم براش ناهار خوشمزه بپزم مامی زنگ زد گفت کلم پلو درست کرده
خوشحالللللللللل شدم اینقدر که نگو
بوسسس واسه همه که هیچ خبر خاصی ندارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی