دیروز

اینقدر اومدین علامت  رو برام گذاشتین ازنون رب خوردنم خجالت کشیدم  خب اون روز ناهار نخورده

بودم تا ٥ و٦ منتظر علی بودم بیاد رفتم دم در یخچال هیچی نیافتم جز همون ولی خب خوشمه بود به جون

خودم راست میگم ترش بود خومشمزه بود

جاتون خالی هنوز واسه روزمادر هیچی نخریدم ناراحتم اینقدرررررررررررر که نگو  هنوز شوهری بم پول نداده

 برم خرید  واسه خودمم که فکر نکنم هیچی بخره چون مانی پانی نداره  من دق میکنم اگه برام

نخره میمیرم

پارسال ٣ خرداد روز مادر بود یادتونه که سه شنبه بود روز قبلش تولد علیرضا بود یعنی دوشنبه ٢ خرداد

بعد من میخواستم شوهری رو غافل گیر کنم همه دوستاشو دعوت کرده بودم بیرون سالاد الویه و

پیراشکی و کیک تولد هم خریده بودد علیرضا خبر نداشت

واسه تولدشم که براش گوشی موبایل خریده بود قبلش بش داده بودم بعد اونشب ما خونه مامانش

بودیم صبح سه شنبه بیدار شد دست و صورت نشسته پرید رفت مامان خانومش رو بغل کرد گفت

مامان روزت مبارک منم اولین سالم بود بهم هیچی نگفت حتی تبریکم نگفت وای داشتم میمردم دق

میکردم تا شب که الویه و پیراشکی درست میکردم همش گریه میکردم

بهم نه زنگ میزد نه هیچی وای

داشتم میمیردم دیگه ساعت ٩ شب اومد خونه مامانم تو عقدبودیم آخه دیدم برای مامانم کادو اورده به

مامانم داد و روبوسی کردن منم خودمو به زور نگه داشته بودم لبام پر پر  میکرد بعد دیدم اومد گفت

روزت مبارک برام یه اپیلیدی خریده بود وای داشتم میمردم از ذوق اونم خواسته

 بود غافل گیرم کنه بعد رفتیم دور زدن دوستاش زنگ زدن به زور ماروبردن بیرون همش نقشه بودامن قبلا

غذا روبرده بودم در خونه دوستش خلاصه علی اومد همه گفتن تولدت مبارکک اونم کلی ذوق مرگگگگ

شد

خلاصه ولی امسال چشم آب نمیخوره  حالا به هر  حال من الان کلی غصه دارم برای اینکه ادو نخریده ام

دیشبم که عروسی دوست شوشو بود رفتیم بعدشم با همه دوستامون رفتیم بیرون

خوش گذشت جاتون خالی یه خواب دیدم

خواب دیدم علی منو نمیخواد یکی دیکگه رو دوست  داره  دختره تو خوابم بود تو خوابببب اینقدر گریه

 میکردم صبح چشام کلی پف داشتتتتت داشتم میمردم تو خواب بعد پردیم گفتم خوبه خ واب بود

ولی بعدش خوابیدم خواب میدیدم تو خواب میگم وای خوابم به واقعیت تبدیل شده روز از نو روزی از نو

داشتم روانی میشدم از بس گریه کردم

بعدشم که خوب بود دیگه اتفاق خاصی نیفتاد فقط مامانم مریض شده خیلی ضعیف شده خونریزی

خیلی کم شده اماضعیف شده بدنش مریض شده طاقت مریضی شو ندارم