هه هه هه
خب من الان خیلی بهترم علیرضا اومد دنبلم رفتیم ددر دو دور !!!!!
بعد رفتیم گشتیم و گشتیم بهش گفتم
علی بریم این کافه هه چایی بخوریم(بهانه ام چایی بود )
گفت باشه رفتیم توش بعد من به علی گفتم علی ساندویچ بخولیم
گفت نهههههههههههههههههه شکمو کلی دعوام کرد منم با غصه نشسته بودم هییییییی
منتظر بودم که چایی بیارن به طور بخورم یهو دیدم واییییییییییییییییییییییییییی یه بشقاب گنده
توش پر سیب زمینی خیار شور سبزی و گوجه با همبرگر واییییییییییییییییییییییییییییییییی با یه عالم
سسسسس
وای با علی خوردیم چشام گرد شده بود داشتم از ذوق میمردم علی از خنده مرده بود
همش بم میگه گامبوووووووووو
خلاصه بلاخره این معده من پر شد نصفشو خوردم دیگه داشتم بالا می اوردم
دادم علی خورد بعد یه قلیون اوردن اندازه قد من بود اینقدررر گنده بود که نگووووو
وای وای علی کلی قلیون کشید و بعد رفتیم دوباره دور زدن
چه بارونیییییییییییییییییییی میاومد یاد گذشته کردیم و کلی خندیدم
خلاصه حس گاز گرفتنم فعلا ارضا شده
هه هه هه
تا دندون گیر مرسانا جون رو بگیرم فعلا باید تحمل کنم
بهار جون عروسک میخرم کورش میکنم میدم تو گاز بگیری