محمد رضا (آريو جون)محمد رضا (آريو جون)، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

نی نی مامانش

دنده چپپپپپپپپپپپپپپپپ

1391/2/18 20:29
نویسنده : نایسل
565 بازدید
اشتراک گذاری

امروز یکم نه دو کم نه سه کم نه

خیلیییییییییی عصبانی و کلافه بودمم به خاطر این کلاس آزمایشگاه ریز پردازنده

باورتون میشه از اول ترم تا حالا یه بار نشده من جواب بگیرم خیلی خنگممممم خیلیگریه

٤ تا درس دارم این ترم همشون سختن مغزم هنگ  کرده اصلا نمیفهمم

به دبیر خصوصی ام زنگ زدم  جواب نداد منتظر

اس ام اس دادم بازم جواب ندارم دلم میخواد خفش کنم عصبانی

این وام های خانوادگی هم دارم ٨ ماهه پول میدم به من نمی افته اینقدر من بد شانسم که نگوووووو

اه اه اه اهگریه

کلی هم پوولشو لازم دارم خییلی عصبانی ام باز  هم ٢٤ این ماه این  مامان علیرضا میخواد بره دوباره

شیمی درمانی اوففففففففففففففففففففففففففففففففففففففففففففففففف

حوصله نازو و نوز اه و اوه اونم ندارم دلم میخواد اونم خفه کنم اه اه اه اهسبز

الان نشستم دارم با حرص توت فرنگی میخورم خیلی هم حال میده نمیدونم چرا وقتی اینقدر عصبانی ام

اینقدر میخورم

امروز اینقدر خوردم که نگووووووووووووووووووووووووووووووووووووووسبز

از ظهر تا حالا ٣ ٤ دفعه ناهار خوردم هی هم گشنمه ام میشه نمیدونم کجام میره چشم

هنوزم رگ پام درد میکنه

علیرضام نیست مخش رو بزنم بیریم بیرونچشم

ای باباااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

تولد فاطمه علیرضا روز مادر روز پدر همه هست کلی باید کادو بخرم

کو پولللللللللللللللللللللللللللللل!!!گریهگریه

استادم برگشت بهم گفت برم تو گروه پسرا چون تنها بودم

پسره ابله برگشت گفت نه نه ما میخوایم تنها باشیممنتظر

ایشششششششششششش حالا کی می اومد میزاشتی ببینی من میام بعد حرف میزدی

ایکبیریییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی با اون قیافتتت اه اه اهسبز

خلاصه همین

امروز کلا رو دنده چپ بیدار شدم دیگه نمیدونم چشمه نیشخند ا

اینقدر ظهری رو علیرضا کرم ریختم دیونش کردم طفلکی رو

ولی عذاب وجدان ندارم داشتم خودمو خالی میکردمگریه

بچه گی هاااااامژه

یه عروسک داشتم چشم نداشت بهش میگفتیم عروسک کورهخیال باطل

هر وقت عصبانی میشدم اونو گاز میگرفتم  نیشخند

حالا مامانم دادتش نون خوشکیییییییییییییگریه

اه اه اه حالا من کی و چیو گاز بگیرم گریه باید برم برای خودم دندون  گیر بگیرم قهقهه 

تا این حس گاز گرفتنمآخ

ارضا بشه فکر کنم مامانم منو حامله بوده کارتون بل و سباستین زیاد نگاه میکرده یا رکس

چون من یکم هاپو تشریف دارم قهقهه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (27)

مامان محمدرضا(شازده کوچولو)
18 اردیبهشت 91 20:31
سلام وبلاگتون پر انرژیه و سبک نوشتنتون حسابی جذابش میکنه . با اجازه لینکتون میکنم
نرگسی
18 اردیبهشت 91 20:32
وای منم اینجوریم نایسل موقعی که عصبانیم انقدر میخورم و گشنم میشه که نگو .. وای منم عروسک کور دارم ولی گازش نمیگیرم خیلی باحالییییییییییییی ..
؟
18 اردیبهشت 91 20:38
خ
مامان الینا
18 اردیبهشت 91 20:46
سلام خوبی نوشته های زنده و جالبی داری خیلی خوشم اومد با اجازت لینکت می کنم .. خوشحال میشم به دخمل منم سر بزنی ....
.
18 اردیبهشت 91 20:48
خ
کودکانه های من
18 اردیبهشت 91 20:51
چه امروزه باحالی داشتی؟یه دونه لثه سفت کن بخر واسه این موقع ها!‏
مامان آریا
18 اردیبهشت 91 21:19
سلام .امروز منم همچین جالب نبود ... بیخیالش خوردن و عشقه
مهسا مامان مرسانا
18 اردیبهشت 91 22:15
ای جونم.......عزیزم مرسانا یه لثه گیر اضافی داره.....بفرستم برات
بهـــــــــــــار
18 اردیبهشت 91 22:44
سلام خوشبحالت الی چه راحت همه چیو بیان میکنی تا حالا اعصابم خورد بود نوشته هاتو خوندم لبحند رو لبم اومد کاش منم میتونستم مثل تو بنویسممممممممم منم موخاممممممممممم منم عروسک کور موخام
دوستت دارم
18 اردیبهشت 91 23:08
سلام عزیزم واقعا وبلاگ خیلی خوبی داری موفق باشی.ولی بنظرم راجب مادر شوهرت اینجوری حرف نزن درکت میکنم که از حرفا ورفتاراش اذییت میشی ولی فدات شم بلاخره مریضه گناه داره شاید واقعا درد داره اه وناله میکنه!! دوستت دارم
♥●•٠·˙ღ✿عارفه♥●•٠·˙ღ✿
18 اردیبهشت 91 23:17
خصوصی
بهـــــــــــــار
19 اردیبهشت 91 0:34
یعنی برم منت کشی بعد گازش بگیرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هههههههه اون زرنگتر از این حرفاس نمیذاره گاز بگیرم خوشبحالت منم بیرون میخوام مرسانا به منم دندون گیرشو میده؟؟// سعی کردم سوالاش اسون باشه چشمممم
ilijoon
19 اردیبهشت 91 0:41
با با چقدر انرژي منفي از خودت در وكني دور از جونت هاپو چيه شما فرشته اي
مامان کوروش ( زهره )
19 اردیبهشت 91 1:48
جیگرتو بخورم الی جونم دوست دارم
مام پارسا
19 اردیبهشت 91 2:22
خیلی باحال بود مردم از خنده از دست کارات. حالا بی خیال انقدر حرص نخور انقدر هم نخور خانووووووووووووووووووووم می ترکی اونوقت ما با حرفای کی بخندیم
مریم مامان نخودچی
19 اردیبهشت 91 6:29
مامانی وروجک
19 اردیبهشت 91 9:55
سلام خانم عصبانی !بابا چقدر تند میری تو که از همه ادم وعالم شاکی هستی سعی کن به چیزایی که عصبانیت میکنه اصلا فکر نکنی خودتو سرگرم کن اون موضوعای عصبانی کننده رو فراموش میکنی
مامان آیهان جون
19 اردیبهشت 91 11:30
گرچه اوقات مزخرفی داشتی، ولی خیلی بامزه نوشتی.انقد اه اه و اوف اوف و شکلک سبز آوردی که خنده م گرفت، آدمو یاد پوشک بچه میندازه
مامان الینا
19 اردیبهشت 91 14:21
واااااااااااااااااای منم وقتی عصبانی میشم همش باید بخورم وااااااااااااااای برای این چند ماه حسابی باید پول خرج کنیم من که موندم ماه دیگه هم بیمه ماشینه تولدالینا روز پدر
مامان نفس طلایی
19 اردیبهشت 91 17:36
عزیزم سیب و گاز بگیر خوب
مامان وندا
19 اردیبهشت 91 18:27
عیب نداره منم موقع عصبانیت خیلی می خورم، وقتی میزنی دنده چپ در مواقع ضروری فقط نفس عمیق جواب میده این دو ماه برا منم پر خرجه روز ماد و پدر ، تولد بابایی،خواهری و مامانی
❤。★مامان رضا جون★。❤
19 اردیبهشت 91 21:10
ای الناز جون مگه خانمی هست که این حس توش تقویت نشده باشه کلا همه همین جورن زیاد به خودت فشار نیار سر همسری خالی کن من که معمولا جاهی استراتژیک رو میکنم ........آی حال می ده
پارميدا
20 اردیبهشت 91 9:34
راستي منو هنوز لينك نكردي؟ نتونستم اسم وبلاگم رو پيدا كنم ......
میرزا کوچک خان
20 اردیبهشت 91 9:50
خدا نکشتت!
مامان نوژا
20 اردیبهشت 91 10:03
وای عصبانیتت خیلی خوشمزه بود
مامان آنیسا
20 اردیبهشت 91 13:27
الان خوبی ؟
مامان رومینا
20 اردیبهشت 91 23:56
اره هروقت ادم عصبانیه بیشتر میخوره.منم همینطوریم تازه شم اصلا متوجه نمیشی که زیاد خوردیبعد که به ظرف خالی نگاه میکنی میفهمی چ کردی!!!!!!!!!!!!!!!