محمد رضا (آريو جون)محمد رضا (آريو جون)، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

نی نی مامانش

گمشده

1390/12/20 23:43
نویسنده : نایسل
1,083 بازدید
اشتراک گذاری
ببين نازنينم !
از آغاز نوشته هایم تا به حال ، درهر گذر و بن بست و خيابان و بيابان همه سراغ آن « اوي »
نيامده ، آن گمشده ؛ را از من گرفتند و من سربه زير اما سربالا جوابشان را دادم ، اما ديگر
نمي شود ...
بالاخره تصميمي گرفتم و با خود قرار گذاشتم به پرسش تمام آنهايي كه يا پرسيدند و يا قرار
است بپرسند پاسخ دهم . نتيجه اين شد كه :
« من او  را ندارم  ...مرد ! »
 
دوباره چشمانم داغ می شوند . سرم را بالا می گیرم و به
آسمان خیره می شوم تا قطرات اشکی که با سماجت می خواهند
از چشمانم بیرون بزنند ، پس بنشینند ..
امـــا ... نمی توانم !
بالا خره توانم از بین می رود و قطرات اشک یک مرتبه
صورتم را خیس می کند ...
دوباره کم آوردم !
دقایقی توی زندگـــی هست که دلت برای کسی اونقدر تنگ
می شه که می خوای اون رو از روءیاهات بیرون بکشی و
توی دنیای واقعی  بهش بگی دوسش داری
دوباره دلـــــم برات تنگ شـــده ...!
 تا به حال شده دلت برای کسی تنگ بشه ؟ شده دلت هیچی نخواد..
جز همونی که دوسش داری ؟ شده سر دلت داد بزنی و صدای گریه شو
بشنوی ؟ شده دلت بد نگــات کنه و از خجالت آب شده باشی !؟
شده برای دیدن کســـی همه ی روزها رو بشماری ؟ شده کسی رو
دوست داشته باشی و احساس کنی بدون اون نمی تونی زندگی کنی ؟
تا به حال عــــاشق شدی  ... ؟ مادر شدی؟
 
حس من دقیقا همون حس شبیه حس تو  ... حس مادری ...حس عشق به فرزنده نیامده ام 

كسي نمي تواند به دلش ياد بدهد كه نشكند ، اما همه مي توا نند به دلشان ياد بدهند كه وقتي شكست ، لبه ي تيزش دستهاي كسي را كه شكسته نبُرَد ...  حالا دل من شكسته ؛ مواظبم كه  شكسته هاي دلم دستهاي  کسی را نبُرَد ..... 

 تمام لحظه هايم خيس است و من به دور از هياهوي اين گوي رنگين،در اعماق طراوت باران،اين زاده ي حقكه در غم و شادي روزگار مي گريد ، مي گريم ...

صداقت كودكانه ام را نثار لحظه هاي باراني  ام مي كنم و آوازم را همسفر صداي روحنواز قطراتش . حال من مي مانم و سكوت كه آن را هم در دوري از فرزندم  به جشن باران فرا مي خوانم .

و من باراني ، در اعماق سكوت به اين مي انديشم كه چرا در ميان اين همه زيبايي تو را گم كرده ام . چرا ؟؟

فرزندم ! من تو را كم دارم ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (47)

نرگسی
20 اسفند 90 23:52
نایسلی از سمیرا جون خبری نداری ؟؟ فکر کنم نی نیش اومده که نیستش ..
مهتاب
21 اسفند 90 0:06
ای جانم چقدر زود جواب میدی ♥ ♥ ▄▀▄♥ ▄▀▄▀♥ ▄▀▄▀▄♥ ▄▀▄▀▄▀♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀♥ ▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄♥ ▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀♥ ▄دوستتتتتتتتت▀▄▀▄♥ ▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀♥ ▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀♥ ▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄♥ ▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀♥ ▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄♥ ▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀♥ ▄▀▄▀▄▀♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ▄▀▄▀▄♥ ▄▀▄▀♥ ▄▀▄♥ ▄▀♥ ▄ ♥ دارم
مامان امیر مهدی
21 اسفند 90 0:15
سلام عزیزم نیستی کجایی
نرگسی
21 اسفند 90 0:22
دارم قالبهارو میبینم .. آره دارم ..
مهتاب
21 اسفند 90 0:26
زندگي دفتري از خاطره هاست يکنفر در دل شب يکنفر در دل خاک يکنفر همدم خوشبختيهاست يکنفر همسفر سختيهاست چشم تا باز کنيم عمرمان ميگذرد ما همه همسفر و رهگذريم ‏ آنچه باقيست فقط خوبيهاست
نرگسی
21 اسفند 90 0:27
آخه از کامپیوتر خودم که وارد میشم باز میکنه ولی نمیتونم دونه دونه ایمیلهامو ببینم .. کلی میاره ولی روش که میزنم باز شه ارور میده .. حالا انتحان میکنم هر جا نتونستم میپرسم .. مرسی دوستم ..
مامان امیر مهدی
21 اسفند 90 0:33
گلی مگه رمزتو عوض کردی
مامان امیر مهدی
21 اسفند 90 0:40
رمز قبلی خودبه خود اومده تو کادر پاک هم نمیشه انگار قسمت نیست من بخونمش
نرگسی
21 اسفند 90 0:43
خوب مرسی دوستم خوب دستت درد نکنه خوب ..
نرگسی
21 اسفند 90 0:47
میخوام خوشملشو انتخاب کنم .. باشه اومدم ..
نرگسی
21 اسفند 90 1:00
مگه میذاری تو ..
نرگسی
21 اسفند 90 1:03
دیدیییییییییی ؟؟؟؟؟؟؟؟ چطوره ؟؟؟؟؟؟؟؟
نرگسی
21 اسفند 90 1:06
من فقط عکس بالاشو دوست دارم .. اینایی که تو و نسترن و سمیرا انتخاب کردین قشنگن ..
مامانی درسا
21 اسفند 90 1:16
سلام عزیزم . دوست من نبینم دل تنگیهاتو گلم . حس مادرانه شما دوست خوبم کاملا" طبیعیه و دل تنگیات هم همین طور . قربون دلت برم ایشالا هر چی از خدا میخوای بهترینشو بهت بده گل من . راستی ناقلا رمزو عوض کردی باز نمیشه .
نرگسی
21 اسفند 90 1:17
نه خبر ندارم خیلی وقت نیستش .. آخه من از موزیلا همیشه وارد میشم .. اکسپلورر سرعتش پایینه ..
نرگسی
21 اسفند 90 1:43
نایسلی این آمار بازدید کننده هارو از ابزار کاربردی خودمون گذاشتی ؟؟
مامانی درسا
21 اسفند 90 1:47
وای چه زجری میکشه این داش گلمون . این وسط بدجور گیر کرده بنده خدا . .....
نرگسی
21 اسفند 90 1:51
فقط بگو کدومشو .. بعد برو ..
مامان امیر مهدی
21 اسفند 90 1:55
گلی بیداری؟؟؟؟؟؟
نرگسی
21 اسفند 90 1:55
گفتی کدومو دوست داشتی ؟؟ عشقم ؟؟
نرگسی
21 اسفند 90 1:59
ok دیگه برو بخواب .. مرسی دوستم .. خوب بخوابی .. شب بخیر ..
مامان امیر مهدی
21 اسفند 90 2:00
آخرش موفق به خوندنش نشدم ولی هر چی نوشتی ایشالا یه پای هم پیر بشین گلم
نرگسی
21 اسفند 90 2:06
وای چقدر سایت .. مرسی دیگه فردا اونارو میبینم .. من دوست دارم زمینه قالب روشن باشه دلم میگیره تیره باشه .. اینو دوست دارم ولی یکم دلگیره ..
مامان حنا
21 اسفند 90 5:04
نایسل جونم دوستت دارم
مونا(مامان ارمان)
21 اسفند 90 7:48
ممنون که به ارمانی من سرزدین.ایشاله خدا یه نی نی نازوتپل مپل بهت بده


عزیزم هر کار میکنم نمیتونم قسمت کامنتات رو بیابم
دکمه
21 اسفند 90 8:05
سلام!
بذار سال دیگه این موقع پستای الانت رو میخونی و نی نیت حال میکنه توی دلت که چه مامان رومانتیکی داره!

راستی!

نبینم غصه بخوری ها... پروژه ای که شروع کردی تا کجا پیش رفته؟


وای فکرکن ایشالااااااااااا
نسترن
21 اسفند 90 9:28
مرسی خوبم تو چطوری
سارا
21 اسفند 90 9:29
سلام خوبی نایسل جون البته میدونم که خوب نیستی ولی عزیزم من حکمت خدا رو نمیدونم و گاهی درکش هم برام غیر قابل فهمه عزیزم امیدوارم که خدا وند به همین زودی یه نی نی ناز بهتون بده من دوستی دارم که سالهاست در آرزوی بتا مثبته و تو میدونی که بازم بچه دار خواهی شد
مامان آرشیدا قند عسل
21 اسفند 90 9:35
عزیزم احساستو درک میکنم و بهت حق میدم که دل تنگ باشی گلم سبک نوشتنت چشمامون رو خیس میکنه صبور و قوی باش و من و فرشته پاکم با اخلاص و وجود تمام برات دعا میکنیم که توی بهترین شرایط خدا نی نی تو بهت برگردونده عزیزم میبوسمت.
نسترن
21 اسفند 90 9:52
کلا بابت اینهمه کاری که میکنی خسته نباشی
زهره
21 اسفند 90 10:17
جز وبلاگ های پر بازدیدکننده شدی بابا پر طرفدار
نسترن
21 اسفند 90 10:33
الناز نوشتم چرا؟
نسترن
21 اسفند 90 10:36
راستی وبم واست چطور باز میشه مثل همیشه سری باز میشه یا نه دیر باز میشه
مامان آرشیدا کوچولو
21 اسفند 90 10:36
آخی عزیز دلم خدا صبرت بده
نسترن
21 اسفند 90 10:40
راستی اونم دکتر تیمورزاده رو معرفی کرد
نسترن
21 اسفند 90 10:41
به نظرت مثلا الن زنگ بزنی کی بهت وقت میده
نسترن
21 اسفند 90 10:45
حالا مهدی میگه بعد عید میریم پیشش میگیم خودش زنگ بزنه وقت بگیره چون همینطوری فکر نمیکنم بهم وقت بدن تازه الان خیلی دلم شور میزنه
نسترن
21 اسفند 90 10:48
اخه جالب این بود که از رو ازمایشهام گفت هیچ نوع عفونتی نداری
نسترن
21 اسفند 90 10:50
مهدی میگه توخیلی الکی نگرانی ولی واقعا درک نمیکنه اگه اینا درست تشخیص ندن و یکسری دیگه اینطوری بشه من دیگه واقعا روحیه واسم نمیمونه
زهره
21 اسفند 90 10:52
نی نی ه که تو عقد خامله شده بودی
مامان آرشیدا کوچولو
21 اسفند 90 11:05
ممنون بوس بوس بلم یکم با دخملم بازی کنم داره برام دلربایی میکنه بعدا میام
مامان آرینا موفرفری
21 اسفند 90 14:54
سلام عزیزم چه متنی نوشتی منم با خوندن هر خطش گریه کردم.انشااله نی نی نازتو به زودی بغل می گیری و دیگه هیچ چیزی توی این دنیا کم نداری.
مامان نفس طلایی
21 اسفند 90 15:15
مامانی وروجک
21 اسفند 90 22:37
سلام عزیزم میخوام بگم اره برایمن همه ی این دل تنگی هایی که گفتی شده ولی من بلاخره نی نی م رو پیدا کردم پارسال همین موقع ها خدا یه فرشته ی ناز تو وجودم گذاشت امیدوارم تو هم هرچه زودتر فرشته تو پیدا کنی گلم خیلی احساس ت قشنگ بیان کردی خوشحال میشم به خونه ی وروجک سر بزنی
مونا(مامان ارمان)
23 اسفند 90 9:51
عزیزم ادرسم اینهwww.niniweblog.armanjoooon.com
عسل و غزل
23 اسفند 90 22:59
تو که تازه ازدواج کردی خانومی عجله نکن
mina
24 اسفند 90 13:34
مرسی که از وبلاگ نینیم دیدم کردی ایشالا روزی خودت صاحب نی نی بشی