دنیای این روزای من ....
دینگ دینگ من اومدم .....
وای خیلی خسته ام هلاکممم هلاک سرگیجه گرفتم ...
اگه پای سیستم خولبم برد جواب ندادم بدونین چرا
امروز یه تن مرغ اومد به قیمت 5100 کیلویی و هزار تا مشتری....
دیگه شانس من روزای آزمایش ام اینجوری شد مردم مثه مور ملخ ریخته بودن
باید هر کسی یه کاری میکرد یعنی دیگه نا برام نمونده از بس مردم غر زدن و فحشمون دادن
آخه مگه مرغا مال بابامه
دلم برای علیرضا تنگ شده
فردا هم نمیاد.... هنوز تهرانه دلم براش پر پر میزنه
شبا میرم خونه مامانم ولی خب نمیدونم چرا خواب راحت ندارم خونه خودمو میخوام
شبا میرم تو حیاطشون میخوابم ستاره هارو میبینم یاد بچه گیییی چه دورانی بود
مامانم برام قیمه پخته بود دیشب
خیلی خوشمزه بود دستش درد نکنه عاشقشم.............
خیلی خجالتم میدن دلم میخواد آب شم برم تو زمین
منم که همش اونجا دراز کشیدم میخورمممم مثه چی هی مامانم بهم میرسه
واقعا نمیدونم این همه مگس از کجا میاد ... باورتون نمیشه رو پرده آشپزخونه 20 تا مگس بود
حالم داره بد میشه از این مگاسا
هنوز آزمایش نرفتم ایشالا فردا میرم ... از بس که همه میگن برو دیگه.... میرم فردا
شایدم شب بی بی چک گرفتم نمیدوننم....
راستی دیشب به علی گفتم شاید نی نی .. مهربون حرف زد
پس براش یه پستونک میخرم گفتم نه لباس بخر عروسکی چیزی میخواد لباس صورتی بگیره
اگه بگیره ....
ولی دلش دختر میخواد منم دلم دختر میخواد
شاید اگه دختر بود
اگه موند
اگه اصلا حامله بودم
اسمش رو میزارم طراوت به نظرم اسم خوشگلی میشه نمیدونم هر چی خدا بخواد
به قول مامان بزرگم همیشه میگه تخم مرغ توی .... مرغه تو داری روغنشو داغ میکنی
هنوز اصالا معلوم نیست حامله هستم نیستم....
بیخیاللل
پ.ن : شکلک هامو از این سایت گرفتمhttp://anis1391.niniweblog.com/ از مامان انیس ممنون