امتحان ....
من از دیروز ساعت ٥ :٣٠ بعد از ظهر درس خودنم تا ١٢ شب
صبح هم ساعت ٦ بیدار شدم تا ١١ خوندم اینقدر خوندم که نگوووو
رفتم سر جلسه استاده بگم چییییییییییییییییییییییییییییییییییی
اینقدر سخت گرفته بود همه مثه خر تو گل گیر کرده بودن
بچه ها میخوان بش بگن عصر دوباره امتحان بگیره
اما نمیگیره ٨ نمره بود
خب یکم اسون بگیرررر نمیمیرییی که
اه اه اه اه اه
١ هم نمیشم به خداااا
حالا چی کار کنم میان ترم بود هنوز پایان ترم چه خاکی به سرم بریزممم
من فکر کنم مشکل مغزی دارم که نمیتونم معادلات رو بفهمم یعنی فهمیدم ها
میرم سر جلسه هنگ میکنم
نمیشد هم تقلب کرد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی