اجازه یه چیزی بگم!!!
اجازه یه چیزی از نی نی ام بگم دیگه نمیگم
دعوام نکنیناا اما خوب یهو یادم اومد دیگه
وای امروز یهو یادم اومد اگه نی نی من بود الان 3 ماهو 18 روزش بود
وای حتما میفهمیدم دختر یا پسره مگه نه!!!
براش اسم انتخاب میکردم رو کلی چیز میز میخردیم هر چند حسم میگفت پسره!!
ولی خوبه که نیست عزیزم
تا من توی زندگی ام با علی به یه ثبات برسیم بچه خبری نیست دیگه
من تازه کارورزی برداشتم بانک مسکن هفته ای 3 روز 10 هفته واییییییییییییییییییییییییییی
پروزه رو هم نگو که هیچی امروز رفتم استاده نبود هر روز میرم گیرش نمیارم وای خدا تا تیر بیشتر وقت
ندارم
کلاسامم که اصلا نرفتم واییییییییییییییییییییی بیفتم این ترم بدبخت میشم
بابات امروز خوب بود دیروزم همین طور بردتم شام بیرون ولی از گلومون پایین نرفت بععدشم کیلیپشو
نشونم
داد یکم قهر بودیم اینا سر به سر هم گذاشتیم و کل کل بعد خوب شدیم خوابیدیم
امروز چک داشت یهو دیدم رنگش سر صبح پریده لباش پر پر میکنه میگم چیه 7 صبح میگگه دست چکم
نیست
هر جارو گشتیم نبود رنگ به رو نداشت یادش اومد تو ماشینه
سکته کردیم سر صبحی بعدشم که حدیقه اومد خونمون از خواب بی خواب کرد باز تا
خوابم برد زنگ زددد
بعدشم من زنگیدم خاله سوروره حرفیدیم
بعدشم رفتیم دانشگاه
بعدشم اومدم خونه ساعت 2:30 بابات اومد دنبالم زودی کباب تابه ای پختم برنجم که صبح اماده کرده
بودم
به این نتیجه رسیدم ادم زود بیدار شه چقدر میتونه کار کنه
من امروز خونه رو طی کشیدیم جارو کردم کلی ظرف شستم
اونم همش صبح
ای ول ای ول به خودم
خدایا چی میشه هرروز زود بیدار شم چی میشه هااااااااااااا
کیلیپ باباتم گفتم اماده شده چند وقت دیگه از جم میوزیک یا پی ام سی پخش میشه
خدایا کمکش کن